Throy,ch21

1.2K 371 14
                                    

هنوز هم لرزش پاهاش رو حس میکرد و قیافه اون الفای مرده از جلوی چشم هاش کنار نمیرفت.
اون یک نفر رو کشته بود و حالا نمیتونست باورش کنه!

نفس عمیقی کشید و با فکر کردن به توله گرگش خودش رو قانع کرد که کار درست رو انجام داده و اگه خودش رو کنترل نکنه ممکنه به خاطر فرومون هاش گیر بیفته.

سرعتش رو بیشتر کرد و با دیدن نقطه تاریکی زیر پله ها خودش رو به اونجا رسوند و با بستن چشم هاش سعی در آروم کردن خودش کرد. باید ترشح فرومون هاش رو کنترل میکرد هرچند که این کار با وجود بچه توی شکمش کار سختی به نظر میرسید.

بعد از چند ثانیه کوتاه تونست صدای پای اون لعنتیا رو دوباره بشنوه.
"اینجا بوده!"
"ووجین رو کشته"
"فرار کرده"
"از این طرف"
"زیاد دور نشده. فرومون هاش هنوز هم وجود داره"

با هر جمله ای که میشنید ضربان قلبش بیشتر از قبل بالا میرفت و این اصلا خوب نبود.

با قطع شدن صدا ها نفس حبس شده اش رو بیرون فرستاد و به آرومی از اون فضای تنگ بیرون اومد و اولین چیزی که بعد از آزاد شدن فضا حس کرد، درد شکمش بود اما توجهی نکرد و با احتیاط شروع به راه رفتن کرد.

ابتدای هر راهروی جدید به آرومی اطراف رو نگاه میکرد و بعد از مطمئن شدن وارد راهروی جدید میشد.
هنوز هم نمیدونست کجا باید بره و فقط تاریکی رو دنبال میکرد.تاریکی ای که امیدوار بود به جای خوبی ختم شه!

***

نگاه تاسف باری به پشتش انداخت و دوباره راهشو ادامه داد.
نیروهای مرزبانی و نگهبان ها چند برابر شده بودن و این اصلا برای کای خوشایند نبود و موضوع بدتر این بود که اون بتاهای لعنتی از خود آلفاها برای گیر انداختنشون استفاده میکردن.

هوای بارونی تنها پوئن مثبتی بود که میتونست بهش اشاره کنه و حداقل هوا رو کمی تاریک تو کرده بود و همه اینا در کنار لباس های مشکی رنگشون چیز خوبی بود.

دوباره نگاهشو به عقب داد و با دستش به چان اشاره کرد که میتونه از زیر بوته های خشک شده بیرون بیاد.

هنوز هم نمیدونست چطور راضی شده چانیول رو همراه خودش بیاره.
"نیروهای خودت هستن و این یعنی قراره تلافی تمام اون تنبیه ها رو روت خالی کنن"

کای با وجود عصبانیتش سعی در عوض شدن جو کرد و به سختی لبخند زد و تنها جوابش نگاه بی تفاوت فرمانده اش بود.

"خودتم میدونی هنوز ازم میترسن"
"ولی این دلیل نمیشه با این وضعیت کوفتی جلوشون ظاهر شی"

ᴛʜʀᴏʏWhere stories live. Discover now