ᴛʜʀᴏʏ

Throy,ch23

نگاهش رو از بازوها و رگ های برجسته چان گرفت و به صورتش داد.

"لعنتی"
با دیدن انحنای لب ها و اخم بین ابروهای الفا زمزمه کرد و با سرعت خودش رو وسط میدون انداخت و بدون اهمیت به چیزی از پشت دستش رو روی شونه چانیول گذاشت و به محض برگشتن اون فرمانده جذاب، لب هاش رو روی لبای خشک شده اش گذاشت.

طولی نکشید که چان هم از شوک دربیاد و جسم سرد امگاش رو بین بازوهاش بگیره و لب هاش رو حرکت بده.
مهم نبود کجا هستن و چند نفر بهشون خیره بودن در اون لحظه و مکان تنها بوسیدن لب های سرخ بکهیون که با لجبازی تکون میخوردن مهم بود.

لحظه آخر بکهیون برخلاف انتظار الفا، دندون هاش رو توی لبای چان فرو کرد و بعد از جدا شد.
"این به تلافی روزی که جلوی همه مارکم کردی پارک چانیول"

همه با تعجب به زوج لجباز جلوشون خیره و منتظر تلنگری بودن تا شروع به هیاهو کنن و این تلنگر مساوی شد با چفت شدن دوباره دست های چان دور کمر امگاش.
"من هروقت و هرجا که بخوام مارکت میکنم پارک بکهیون"

منتظر ری اکشنی از سمت پسر کوچیکتر نشد و دوباره مثل بار اول درست جلوی همه دندون های نیشش رو به گردن پسر نیمه آلفا رسوند.

بکهیون که همین حالا هم حسابی فرومون ازاد میکرد، گردنش رو عقب فرستاد تا چان سریعتر کارش رو انجام بده چون محض رضای خدا اون نمیخواست همه از حالش خبردار بشن هرچند همین حالا هم همه چیز مشخص بود.

پسر بزرگتر اول زبونش رو روی جای زخم های بک کشید و دندون هاش رو درست جای قبلی فشار داد و حتی متوجه صدای دست و تشویق افرادش نشد.

پوست بکهیون حسابی شیرین بود و بوی که از فرومون هاش حس میکرد مشخص بود تو چه وضعیه برای همین بیشتر از این اذیتش نکرد و با گرفتن دستش به سمت خروجی کشوندش و درحالی که کاملا غرق افکارش بود صداش رو بالا برد و افرادش رو مخاطب قرار داد

"به نفعتونه تا وقتی برگردم تمرینات رو کامل انجام داده باشید"

***

با رسیدن به اتاق قدیمشون پسر کوچیکتر حتی صبر نکرد و طی یه حرکت سریع دستاش رو دور گردن چانیول حلقه و اتصال لب هاشون رو دوباره برقرار کرد.

این بار با درگیر شدن زبون هاشون بوسه عمیق تر شد و عجله ای که بکهیون به خرج میداد باعث شلختگی بوسه میشد و همین چان رو مجبور میکرد به حال امگاش بخنده.

اون پسر کاملا عقلش رو از دست داده بود و همه چیز با فرومون های زیادش توجیه میشد.