The last part

177 45 25
                                    

درحالی که با مشت های کوچیکش چشم هاشو میمالید پاشو روی اخرین پله گذاشت.

با حس کردن بوی عجیبی که توی کلبه پخش شده بود به دماغش چینی داد و دستشو جلوی دماغش گرفت .

بوی گوشت سوخته ؟اما اونها که توی کلبه گوشتی نداشتند.

"ما که جز چندتا رامن و کیک و یکم نون چیزی نداریم پس این بوی گوشت برای ...."

چشم های کنجکاوش برای پیدا کردن منبع بو کل کلبه رو زیرو رو میکردن که ناگهان جسم مچاله شده ای کنار شومینه دید و باعث قطع شدن حرفش شد.

با تردید بهش نزدیک میشد اون جسم لباس هاش مثل لباس های دونسنگ کوچیکش بود اون قطعا نمیتونست کیونگسو باشه

وقتی بالای سرش قرار گرفت با دیدن صورت رنگ پریده کیونگسو با زانو روی زمین سقوط کرد

"کیونگی"

با دست های لرزونش کیونگسو رو توی بغلش گرفت

"کیونگی پاشو چشماتو باز کن کیونگ"

چشم های بین رد های سوختگی روی شکم و دست های کوچیک کیونگسو در گردش بود

با دست های چند بار به ارومی روی صورتش زد

"کیونگسو پاشو ،حق نداری مارو تنها بذاری کیونگ پاشو ببین هیونگ اینجاس تنها نیستی
کیونگی پاشو"

سر کیونگسو رو توی بغلش گرفته بود و با گریه ازش میخواست چشم هاشو باز کنه

"هیونگ،

شیومین هیونگ چیشده؟"

با شنیدن صدای سهون سرشو بلند کرد

"کیونگسو نمیدونم چرا اینجوری شده سهون"

با شنیدن صدای گریه های شیومین سرو کله بقیه هم پیدا شد

دوستشون دیشب سالم بود ولی الان با بدن سوخته جلوی چشم هاشون بود.

"کاره کایه اون این بلا رو سر کیونگسو اورد همینطور که بکهیون و دیشب هل داد"

"چی میگی سهون دیوونه شدی؟"

سوهو با بهت به سهون توپید هنوز هم نمیتونست چشم از دست های سوخته کیونگسو که بی جون کنار بدنش افتاده بود برداره

"باور کن دروغ نمیگم هیونگ هم من هم کیونگسو دیشب بهش شک کرده بودیم با چیز هایی
که بکهیون تعریف کرد مطمئن شدیم کار خودش بود شما نگاه بی احساسشو ندیدین؟ندیدین
چجوری با تمسخر درباره صورت خونی بکهیون حرف میزد؟"

"کیونگسو پاشو کیونگسو، نبضش میزنه زنده اس "

چن با هول نبضشو گرفت و بعد از اینکه نبضشو حس کرد نفسی از روی راحتی کشید

"کای کجاست؟یکی کایو پیدا کنه،هیونگ کمک کن بذاریمش رو کاناپه"

چن با کمک شیومین کیونگسو رو روی کاناپه خوابوند و با دو به اشپزخونه رفت و ظرف کوچیکی رو پر از اب کرد و در حالی ک کنار کیونگسو مینشست دستمالی رو از جیبش در اورد و با اب داخل ظرف دستمالو خیس کرد و به ارومی روی لب های خشک کیونگسو کشید

missing nineHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin