part :7

194 50 109
                                    

با حس سنگینی نگاهی اروم چشم هاشو باز کرد با تعجب به سوهو نگاه کرد که به طرز عجیبی بهش زل زده بود

سوهو وقتی چشم های باز سهونو دیدنگاه خیره شو ازش گرفت و از اتاق بیرون رفت .

سهون میتونست قسم بخوره که لحظه اخرسوهو یه پوزخند محو رو لباش بود.

سرشو تکون داد و از اتاق بیرون رفت.

از دست شویی کهبیرون اومد سرو صدای بچه ها رو از طبقه پایین شنید و فهمید همشون طبقه پایین جمع شدن

آروم از پله ها پایین رفت از سرو صدا هایی که توی اشپزخونه شنیده میشد با عجله به سمت اشپزخونه رفت دیشب بخاطر حال سوهو نتونسته بود زیاد غذا بخوره و الان به طرز فجیعی گشنه بود


با صدای بلندی به همه سلام کرد که همه جواب سلامشو دادند بجز که چانیول و سوهو

بدون توجه به رفتار های اون دوتا کنار چن وایساد

"هیونگ خیلی گشنمه "

سعی میکرد با لحن لوسش حواس چن رو پرت کنه تا لقمه توی دست چن رو ازش کش بره



چن درحالی که سعی میکرد خندشو کنترل کنه ضربه ارومی به کتفش زد و لقمه توی دستشو جلوی دهن سهون گرفت

"خودت نمیتونی واسه خودت لقمه بگیری بچه؟"

سهون درحالی که لقمه توی دهنشو میجویید سرشو به معنی نه تکون داد

.

ی لقمه بزرگ برای خودش گرفت و همونجور که گاز میزد صدای بکهیونو از پشت سرش شنید که به همه سلام میکرد

پس فقط خودش دیر بیدار نشده بود



"الان قبل اینکه بیام پایین رفتم تو اتاق کای هیونگ ! هنوز بیدار نشده....چرا بیدار نمیشه؟"

کیونگ با ناراحتی سرشو پایین انداخت

همه از این وضعیت کلافه شده بودن و واقعا بیدار نشدن کای همه رو نگران کرده بود و اینکه هیچ کاری از دست کسی بر نمیومد روی اعصاب همه رفته بود.

ییشینگ درحالی که به لقمه توی دستش خیره شده بود به حرف اومد

"امروز همه میریم بیرون و هرجور شده یه راهی پیدا میکنیم که از این جنگل بریم بیرون میترسم حال کای خیلی بدتر از چیزی باشه که ما فکر میکنیم"

همه سرشونو با موافقت تکون دادند و مشغول خوردن شدند

بکهیون نگاهش بین همه میچرخید تا اینکه چانیولو تنها یه گوشه دید لبخندی روی لبش نشست اروم کنار چانیول وایساد و دستشو دور بازوی چانیول حلقه کرد

missing nineWhere stories live. Discover now