part:11

139 45 29
                                    


"اگه تو نبودی پس کی بهم دست زد من حرکت دست هاشو روی کمرم حس کردم"


پس بالاخره اتفاق افتاد؟


از چیزی که میترسید سرش اومد

پس فقط اونو اذیت نکردن ، کیونگم اذیت کردن
نگران به کیونگی نگاه میکرد که ترس بهش خیره شده بود

"کیونگ باور کن من نیومدم توی حموم من هیچ وقت اذیتت نمیکنم کیونگ"


کیونگسو حالا ترسیده بود


کسی بجز اون و کای توی کلبه نبود پس کی بهش دست زده بود؟


توهم نزده بود حسش کرده بود


حرکت اون دست های لعنت شدشو روی کمرش حس کرده بود


"کای بخدا من توهم نزدم بخدا یکی بهم دست زد "


کای بازوی های کیونگو توی دستش گرفت و تکونش داد


"کیونگ تو توهم نزدی باشه؟

من حرفتو باور میکنم تو توهم نزدی"


کیونگ کلافه بازوشو از حصار دست های کای خارج کرد و روی تخت پشت به کای نشست


"دیگه دارم دیوونه میشم کای


از وقتی از سئول زدیم بیرون کلی اتفاق عجیب و غریب برامون افتاد

اون از صورتم اون از گم شدنمون اون از حال تو
حالا هم که شیومین گم شده

خیلی عجیب غریبه اینجا

اصلا حس خوبی به این کلبه ندارم"


کای چیزی نمیتونست بگه چون با تک تک حرف های کیونگ موافق بود


ولی نمیتونست بگه براش چه اتفاقی افتاده


نمیتونست چیزی بگه


با شنیدن سرو صدای هیونگاش از طبقه پایین ضربه ای به کتف کیونگ زد


"پاشو بریم پایین بچه ها اومدن "


و خودش جلوتر از کیونگ از اتاق بیرون رفت


کیونگسو همینکه پاشو روی اخرین پله گذاشت چشمش به شیومین خورد و شکه به شیومین داغون رو به
روش خیره شد


چه بلایی سر هیونگش اومده بود


پیشونی ورم کرده و صورت خونیش ته دل کیونگو خالی کرد


با دو خودشو به شیومینی رسوند که با کمک چن و چانیول روی پاهاش ایستاده بود


دست های لرزونشو به ارومی به صورت شیومین نزدیک کرد


"هیونگ

خوبی؟

درد داری؟"


صدای لرزونش نشون از بغض خفه کننده ای که به گلوش چنگ های وحشتناکی مینداخت میداد


شیومین لبخند قلبی شکلی تحویل دونسگ نگرانش داد
دونسگاشو نگران کرده بود


هنوزم نمیدونست چجوری از کلبه بیرون رفته و چه اتفاقی براش افتاده بود

missing nineWhere stories live. Discover now