کاور جدید هوهو 😃
دارم تعجب میکنم واقعا یه پارت گذاشتم و شرط ووت کم بود اما یه هفته طول کشید به شرط برسه اما پارت قبلی شرط نزاشتم در عرض دو روز بیشتر از اون پارت ووت گرفت ، مثل اینکه اسمات باید زیاد بزارم که راضی باشین ووت بدین😂
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با کمر درد شدیدی که داشت از خواب بیدار شد . رو تختش بود . با یادآوری اتفاقات دیشب لبخندی رو لباش پدیدار شد . با اینکه کوک هنوز به عشقش اعتداف نکرده بود اما خوب میدونست بهش بی حس نیست.
با دیدن بدن برهنه اش گونه اش ناخوداگاه قرمز شد. یکی از تیشرت های اور سایز کوک رو برداشت و پوشید . با بدم دومی که از پله برداشت سوزش باسنش رو حس کرد . با صورتی از درد جمع شده بود از پله ها پایین رفت .
با تموم شدن پله ها نفس راحتی کشید و آروم قدم هاشو به سمت آشپز خونه برداشت . با دیدن صحنه رو به روش دلش ضعف رفت . کوک با اون هیکل درشتش درحال درست کردن صبحانه بود .
نتونست طاقت بیاره رفت و کوک رو ازپشت بغلش کرد.
کوک خنده ای کرد دست حلقه دست تهیونگ رو از دورش باز کرد و به سمتش چرخید . دستاش رو پشت کمر تهیونگ گذاشت و اونو به خودش چسبوند و آروم گفت :
_ درد داری؟
ته کمی فکر کرد و گفت :
+ یکم پشتم درد میکنه .
کوک لبخندی زد و لباشو محکم به لبای تهیونگ کوبید و بوسه کوتاه و عمیقی رو کاشت و گفت :
_ میدونم دیشب یکم زیاده روی کردم ولی چیکار کنم تقصیر خودته میخواستی اینقدر خوردنی نباشی .
تهیونگ لبخند خجولی زد و رو صندلی نشست . از دل ضعفی که داشت با اشتها نشست و در عرض یک ربع بیشتر غذا هارو در معرض شکم خودش قرار داد . کوک از عجله ته خنده خرگوشی کرد و شونه تهیونگ رو بوسید و گفت :
_ مال خودته آروم بخور خفه میشی .
اما تهیونگ بدون توجه بهش بیشتر خورد و با دهن پر لب زد :
+ دیشب عین گرگ وحشی گرسنه افتادی به جون من و بدنم انتظار داری وضعیتم چی باش...
با فهمیدن اینکه داره چی میگه چشماش بزرگ شد و سریع لباش رو گاز گرفت . کوک رو دید از خنده قرمز شده بود و سعی داشت خودش رو کنترل کنه .
تهیونگ از حرص محکم به پای کوک کوبید داد زد :
_ یااااا جئون مگه دروغ میگم ، نخند .
کوک سرشو تکون داد و سرش رو به طرف دیگه برگردوند . از شونه هاش که میلرزید معلوم بود داره میخنده . تهیونگ لبخندی زد و به ادامه غذاش پرداخت .
☆☆☆☆☆☆☆
& من نمیدونم میخوام برم امروز کوک رو ببینم هرطور شده ، من میدونم هنوز هم دیوانه وار عاشقمه .
YOU ARE READING
♡︎ 𝐵𝐴𝐵𝑌 𝑇𝐼𝐺𝐸𝑅 ♡︎ 𝐾𝑜𝑜𝑘𝑣
Любовные романыخلاصه : جئون جونگ کوک مردی ثروتمند ، زیبا و جذاب و البته خاص که چیزی تو زندگیش کم نداره جز یه چیز "عشق " اون دنبال عشق خودش میگرده تا اینکه به لطف دوستش مین یونگی با بیبی تایگر به نام کیم تهیونگ آشنا میشه و اونو به سرپرستی میگیره تا اینکه .... _...
