❤︎ 𝑃𝐴𝑅𝑇 13 ❤︎ 🔞 yes daddy 🔞

11.4K 853 70
                                    


ووت هامون به یک کا رسید 😍
مرسی که حمایت میکنین و یه موضوع دیگه من خودم از هفته ای یک بار آپ دوست ندارم و دیگه شرط نمیزارم برای ووت و پارت ها و خواهشا شما هم سو استفاده نکنین و ووت رو بدین لطفا بوس بوس 😘 .
.
.
.
.
.
.
.
.
.

همونطور که تهیونگ رو میبوسید وارد خونه شد . ته دستاشو دور گردن کوک حلقه کرد و بوسه رو عمیق تر کرد .
هیچکدومشون هنوز نمیتونستن باور کنن که بلاخره به خواسته دلشون دارن میرسن . این تقریبا آرزوی کوک شده بود که تهیونگ رو کاملا به تصاحب دربیاره . با فشاری که ته به پهلوش وارد کرد به خودش اومد و اونو براید استایل بغلش کرد و از پله ها بالا رفتن .
تهیونگ نفس های داغشو تو گردن کوک خالی میکرد و با هر بار این کارش کوک میمرد و زنده میشد . یکی از نقطه ضعف های کوک گردنش بود .
در اتاقش رو باز کرد و با یه حرکت با پا بست . ته رو روی تخت انداخت و کت مزاحمش رو از تنش خارج کرد . تهیونگ با اون چشما رسما داشت بدن ورزیده کوک رو درسته قورت میداد .
جونگ کوک نتونست در برابر نگاه تشنه ته طاقت بیاره و با لباسی که نصفه نیمه باز بود روی تهیونگ خیمه زد .
زبونشو رو لباش کشید و به چشمای ته بوسه زد و آروم نالید :

_ تهیونگ تو امشب داری دیوونم میکنی ، هم با نگاهت ، هم با اندامت ، با همه چیزت داری منو یه شبه تو دام میندازی .

تهیونگ نیشخندی زد و گفت :

+ یه شبه !؟ الان وقت شوخی نیست کوک من الان تقریبا سه ماهه تو این خونه ام و جز دوبار بوسه تصادفی چیزی نصیبم نشده .

کوک خنده ای کرد و در ازای جواب دادن بوسه خیس و داغی رو روی گردن تهیونگ به جا گذاشت.
تهیونگ ناله ریزی کرد و برجسته شدن عضو کوک رو احساس کرد . دست کوک سمت لباس تهیونگ رفت و بدون از دست دادن زمانی لباسشو از تنش خارج کرد .
ته با صدای شهوت انگیزی لب زد :

+ این همه عجله برای چیه کوک !؟ من امشب کاملا در اختیار توام پس اینهمه عجله نیاز نیست ... ددی !

کوک با شنیدن لفظ " ددی " از زبون تهیونگ به وجد اومد و با دستاش فشاری به عضو نیمه برامده ته وارد کرد و صدای ناله اعتراض امیزش از ته گلوش خارج شد .
شلوار تهیونگ رو از تنش خارج کرد . چشمای حریصش تو عضو و چشمای تهیونگ در گردش بود . انگشتاشو آروم روی دیک تهیونگ کشید و نتیجه اش ناله بلند ته شد . باکسرش رو هم از تنش خارج کرد و بوسه ای روی دیک تهیونگ گذاشت . آه عمیقی از بین لب های تهیونگ خارج شد . دیکش رو بین دستاش گرفت و چند بار هندجاب رفت . نفس های گرمشو روی دیک ته خالی کرد و زبونشو روی نوکش کشید و در یک حرکت نصفشو تو دهنش کرد . تهیونگ از لذت تقریبا داد بلندی کشید و ملافه تخت رو بین انگشتاش فشرد .
کوک شروع کرد به بلوجاب زدن و هر دفعه سرعتشو بیشتر میکرد . ناله های تهیونگ کل عمارت رو برداشته بود .
با صدای ناله خیلی بلدتر از ته فهمید نزدیکه . پس دیکش رو از دهنش خارج کرد . بیضه هاشو بین دستاش گرفت و مالوند .
بالا اومد و لب هاشو دوباره رو لب های تهیونگ کوبید .
ایندفعه تهیونگ کوک رو روی تخت هول داد و روی دیکش نشست . آروم خودشو تکون میداد و ناله های اعتراض امیز کوک رو در میاورد . خنده کرد و با دندونش زیپ شلوار کوک رو پایین کشید . دیک بیگ سایز کوک از زیر باکسر تن تهیونگ رو به لرزه انداخت اما به روی خودش نیاورد . زبونشو از روی باکسر روس کشید :

 ♡︎ 𝐵𝐴𝐵𝑌 𝑇𝐼𝐺𝐸𝑅 ♡︎ 𝐾𝑜𝑜𝑘𝑣Where stories live. Discover now