عینک آفتابی رو از چشماش برداشت و هوای سئول رو تنفس کرد .
تقریبا سه سالی میشد که سئول رو ترک کرده بود و به نیویورک اومده بود .* پارک جیمین ؟
با دیدن جین لبخندی زد و به سمتش رفت .
جین جیمین رو تو آغوش کشید و توی گردنش رو بوسه زد :* دلم برات تنگ شده بود جیمین نامرد !
جیمین خنده ریزی کرد و گفت :
$ منم هیونگ .
جین جیمین رو از خودش جدا کرد و گفت :
* خوب دیگه وسایلتو بردار بریم خونه من.
جیمین سری تکون داد و باهم به سمت ماشین جین راه افتادند .
* خب ! چیشد که به این فکر افتادی برگردی آقای پارک ؟
جیمین شونه ای بالا انداخت :
$ خب دلم برای زادگاهم تنگ شده بود و اومدم . ناراحتی !؟
جین سری به مخالفت تکون داد و زمزمه کرد :
* امیدوارم همینطور که میگی باشه .
جیمین این حرف جین رو شنید ولی به روی خودش نیاورد و پیش خودش جواب داد " نه جین هیونگ ! دقیقا چیزی که فکر میکنی ، دقیقا برای همون اومدم " .
نیشخندی زد و به بیرون خیره شد . جدا از همه اینا واقعا دلتنگ کره شده بود . تو نبود اون خیلی چیزا تغییر کرده بود ، ساختمون ها زیادتر شده بود و آلودگی هوا بیشتر !
بلاخره به خونه جین رسیدن ، جیمین با خستگی چمدونش رو از ماشین خارج کرد و سمت ساختمون جین راه افتاد .
از اونور داد زد :$ هیونگ کدوم اتاق مال منه ؟
جین هم متقابل جواب داد :
* از پله ها برو بالا سمت چپ در مشکی .
جیمین تشکری کرد و به سمت اتاقش رفت .
مستقیم خودشو رو تخت پرت کرد . فکرش مستقیم رفت پیش جونگ کوک . خیلی دلش میخواست بدونه تو این سه سال چه اتفاقی افتاده براش . خوبه ؟! چیکار میکنه !؟ با کسی وارد رابطه شده !؟همه این سوالات مثل خوره تو مغز جیمین نفوذ کرده بود . بلاخره دلیل اومدنش به اینجا بیشتر دیدن کوک و برگردوندنش بود .
دروغ میگفت اگه دلش واسه جونگ کوک تنگ نشده بود برعکس خیلی هم تنگ شده بود .
اون یه روزی تموم عشق و توجه کوک رو برای تمام خودش داشت اما برای هوس یک شبه خودش عشق دو ساله خودش رو از دست داد .جدا شدن از کوک نه برای خودش راحت بود و نه برای اون اما جونگ کوک نمیتونست با خیانت جیمین کنار بیاد ، درواقع هیچکس نمیتونه با خیانت کنار بیاد .
درسته اوایل جونگ کوک رو برای پولش میخواست اما بعد ها احساسش تغییر کرد و روز به روز به کوک وابسته تر شد .
کوک در حدی مطیع جیمین بود که تمام کارت های بانکی رو در اختیارش گذاشته بود و جیمین کسی بود که با پول زندگی میکرد و چشماش چیزی رو جز پول نمی دید و چه گزینه ای بهتر از جونگ کوک !؟
![](https://img.wattpad.com/cover/263419275-288-k675351.jpg)
YOU ARE READING
| 𝐵𝐴𝐵𝑌 𝑇𝐼𝐺𝐸𝑅 | 𝐾𝑜𝑜𝑘𝑣
Romanceخلاصه : "جئون جونگ کوک مردی ثروتمند ، زیبا و جذاب و البته خاص که چیزی تو زندگیش کم نداره جز یه چیز " "عشق " اون دنبال عشق خودش میگرده تا اینکه به لطف دوستش مین یونگی با بیبی تایگر به نام کیم تهیونگ آشنا میشه و اونو به سرپرستی میگیره تا اینکه...