هلوووو بچه ها کاور رو حتما ببینین خیلی خوبهههه🥺💜 .
سیگار تو دستش رو با حرص به زمین انداخت و روش لگد گرد . الان تهیونگ ازش باردار بود !؟ پس چرا؟ چرا بهش نگفته بود !؟
" وقتی از خونه انداختیش بیرون انتظار چیز دیگه ای هم داشتی جونگکوک !؟ "
با شنیدن صدای یونگی به سمتش برگشت :
" هیونگ خواهش میکنم به زخمم نمک نپاش "
پونگی پوزخندی زد و طبق عادتش گوشه لبش رو خاروند :
" درکت نمیکنم کوک ، نمیفهممت ، پسر تو اینقدر احمق نبودی چت شده تو !؟ چرا مثل میخ اینجا ایستادی !؟ چرا نمیری دنبالش و از دلش دربیاری !؟ "
جونگ کوک نفس عمیقی همراه با آه کشید :
" هیونگ هنوز منتظرم نتیجه عکس و خیانت تهیونگ چی می....."
با مشتی که یونگی تو دهنش کوبید حرفش نصفه موند و با شوک و بهت به یونگی خیره شد :
" آخه عوضی تو لیاقت تهیونگ رو داری !؟ هنوزم میگی خیانت !؟ عجب خری هستی کوک اون عکسا رو یه بچه هم تشخیص میده الکیه تو چقدر کصخلی !؟ "
کوک از حرص دستاشو مشت کرد اما چیزی نگفت میدونست اگه کاری بکنه کار به دعوا بزرگ میکشه :
" یونگی هیونگ فردا نتیجه میرسه میبینیم کی راست میگه کی دروغ ! "
یونگی پوزخندی زد و گفت :
" اگه اون عکسا فیک بود چی !؟ میدونی که تهیونگ آدمی نیست به این زودی ها کسی که غرورش و اعتمادش رو خورد کرده رو ببخشه ، البته منم باشم نمیبخشم ولی این به دل بزرگ تهیونگ بستگی داره "
کوک سرش رو انداخت پایین و چیزی نگفت . یونگی چشماشو تو حدقه چرخوند و پشتش رو به کوک کرد و قبل اینکه بره گفت :
" کاری نکن که جبران ناپذیر باشه کوک . کار من اشتباه بود که تهیونگ رو واسه تو انتخاب کردم ، لیاقت اون بیشتر از این حرفا بود ، امشب تهیونگ رو میارم پیش خودم تا یه مدت پیش من میمونه و تو حق دیدنش رو نداری "
و بدون اینکه به کوک اجازه حرف زدن بده مکان رو ترک میکنه .
کوک سرش رو پایین میندازه و زمزمه وار پیش خودش میگه :
" ا..اگه اون عکسا الکی باشه هرجور شده تورو برمیگردونم تهیونگ ، همش رو جبران میکنم برات ، امیدوارم اونوقت منو ببخشی عزیزم "
○○○○○○○○○○○○○○
" ولم کنین عوضیا میخوام برم خونه ، مامانم و داداشم منتظرم هستن ولم کنیننن "
دادی کشید و محکم خودش رو به در کوبید اما نتیجه ای نداشت ، نه کسی بهش اهمیت میداد و نت در رو براش باز میکردن .
YOU ARE READING
♡︎ 𝐵𝐴𝐵𝑌 𝑇𝐼𝐺𝐸𝑅 ♡︎ 𝐾𝑜𝑜𝑘𝑣
Romanceخلاصه : جئون جونگ کوک مردی ثروتمند ، زیبا و جذاب و البته خاص که چیزی تو زندگیش کم نداره جز یه چیز "عشق " اون دنبال عشق خودش میگرده تا اینکه به لطف دوستش مین یونگی با بیبی تایگر به نام کیم تهیونگ آشنا میشه و اونو به سرپرستی میگیره تا اینکه .... _...