قرار بود یه هفته آپ نکنم ولی دو هفته شد حیح🤦🏻♀️
نگاهی به خونه نقلی هوسوک انداخت و لبخندی بهش زد و برای صدمین بار گفت :
+ مرسی جانگ اگه تو نبودی نمیدونستم باید چیکار کن.....
هوسوک با کلافگی حرفش رو قطع کرد و گفت :
£ تهیونگ الان تقریبا این متن رو من حفظ شدم باشه عزیزم دوستا برای همین روزا هستن دیگه . پس خواهشا بحثشون ببند باشه !؟
تهیونگ نگاه خجالتی به هوسوک انداخت و با متانت سرش رو تکون داد .
نمیدونست اگه هوسوک نبود باید چیکار میکرد .
باید میرفت یه جای امن . جایی که دست کوک و آدماش بهش نرسه .ولی قبلش باید زهرش رو به جیمین میریخت . دستی به جیب کتش زد تا مطمئن بشه کارت آدرس شرکت جین هنوز همراهش هست یا نه .
با حس کاغذی زیر دستش نفس راحتی کشید و لبخند ملیحی زد .
هوسوک خودش رو به تهیونگ نزدیک کرد و گفت :
£ این مدت کجا بودی !؟ هر چقدر بهت زنگ زدم جواب ندادی ، حتی خونه پدرت رفتم اما اون ام چیزی به من نگفت .
تهیونگ نیشخندی زد و گفت :
+ دلیل اصلی بدبختی هام اون آدمی هست که لقب مقدس پدر رو به روی زات کثیفش گذاشته .
هوسوک اخمی کرد و گفت :
£ منظورت چیه !؟ واضح حرفتو بزن .
تهیونگ با همون نیشخند تمام اتفاقاتی که براش افتاده بود رو براش توضیح داد.
وقتی به خودش اومد اشکاش مثل آبشار از روی صورتش روون بودن .
لبخند تلخی زد و گفت :
£ ببخشید هوسوکا زیادی سرتو درد آوردم .
اما اون لبخند مهربونی زد و گفت :
+ نگران نباش تهیونگ هرکسی به سزای کارش میرسه . مطمئن باش !
تهیونگ پوزخندی زد و گفت :
+ و مطمئن باش تا خودم دلیل کسایی که منو زمین زدن رو به سزای کارشون نرسونم آروم نمیگیرم .
هوسوک سری تکون داد و سکوت کرد .
بهش حق میداد . حتی اگه خودش رو جای تهیونگ میذاشت بازم از انتقام دست نمیکشید .
مخصوصا " پارک جیمین " هیچوقت از اون نمیگذشت. به هیچ عنوان.
نگاهی به تهیونگ انداخت . تمام غمش از چشماش معلوم بود . برای عوض کردن بحث لبخندی زد و گفت :
£ اگه میخوای برو یه دوش بگیر . تا اونموقع من شام رو آماده میکنم .
تهیونگ سری تکون داد و قبل رفتنش نگاهی به هوسوک انداخت و گفت :
YOU ARE READING
♡︎ 𝐵𝐴𝐵𝑌 𝑇𝐼𝐺𝐸𝑅 ♡︎ 𝐾𝑜𝑜𝑘𝑣
Romanceخلاصه : جئون جونگ کوک مردی ثروتمند ، زیبا و جذاب و البته خاص که چیزی تو زندگیش کم نداره جز یه چیز "عشق " اون دنبال عشق خودش میگرده تا اینکه به لطف دوستش مین یونگی با بیبی تایگر به نام کیم تهیونگ آشنا میشه و اونو به سرپرستی میگیره تا اینکه .... _...