Part 19

187 53 0
                                    

سهون : عضو جدید کیه جیمین؟

جیمین : دوستمه

پوزخند زدم ، اره من دوستتم...من دوست توهستم... دندون هام رو روی هم فشار دادم ، لعنتی تو خودتو زیادی دسته بالا گرفتی یونگی ببین تو فقط دوست جیمینی نه چیز بیشتر...دوست دارم..پیام نفرین شده و شیرینی که تو ذهنم بود
حتما اون پیام رو اشتباهی واسه من فرستاده احتمالا میخواسته واسه سهون بفرسته....

چندین پیام اومده بود و من فقط نگاه میکردم به حرف ها و فقط به خودم لعنت میفرستادم
من چطور شب ها با فکر بغل کردن جیمین میخوابم در حالی که فقط دوستشم...دوست ها هم اینکار ها رو میکنن...ولی من نمیخوام ...ساکت باش خفه شو!
تو خودتو دست بالا نباید بگیری ، یادت نمیاد اخرین بار چی شد؟؟؟
یادت نمیاد چطور خردت کردن؟
هنوز هم بی پروا خیال بافی میکنی؟ تو دیگه بچه نیستی یونگی تو پنج سالت نیست خفه شو تو درواقع فقط یه شماره داخل گوشی جیمینی
چرا برات اهمیت داره؟

سهون : کی میاین؟

جیمین : عشقم خیلی دلت برام تنگ شده؟

زبونم رو از داخل گاز گرفتم ، حرف هاشون حال به هم زن بود.

سهون : تو چرا فقط سین میزنی؟

میتونستم بفهمم منطورش با منه.

یونگی : تو رابطه ای که شما دارین دخالت نمیکنم.

سهون : اسمت چیه؟

یونگی : دوست جیمین !
باز به خودم یاد اوری کردم که چی هستم درواقع اسم دوست هم نمیشد روی خودم بزارم اون منو ندیده قطعا اگر من رو ببینه عوق میزنه و میره.

سهون : اها

You....Where stories live. Discover now