دوید سمتش و چندبار تکونش داد
"جین جین...خدای من الان باید چکار کنم؟"برای چک کردن نبضش یقه لباسشو کنار زد ولی با دیدن کبودیی که روی گردنش بود واسه یک لحظه نفسش بند اومد دوست داشت الان بیدار بود و ازش میپرسید کی باهاش اینکارو کرده...
ولی الان این مهم نبود میتونست بعدا مفصل باهاش راجب این مسئله حرف بزنه با اینکه همچین حقی نداشت.
الان مهم حالش بود که داغون بود از فکراش اومد بیرون و بعد از مطمئن شدن از نبض زدن جین براید استایل تا اتاق بغلش کرد.........................
جین با حس گرمایی شدیدی که تمام بدنشو فرا گرفته بود بیدار شد با چشمای نیمه باز تو جاش غلت خورد که پاشه ولی با دیدن تهیونگ که از پذیرایی داشت میمود تو اتاقش و تو دستش حوله و یک کاسه بود سرجاش میخکوب شد
هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشد
تهیونگ حوله خیس شده با اب سرد رو روی پیشونی جین گذاشت که باعث شد جین از سرما هیسی بکشه
"اه این خیلی سرده''ابروهاش بهم گره خوردن و صدای بمشو مهمون گوشهای جین کرد
"کجا بودی؟"جین از جواب دادن به تهیونگ طفره رفت
"باتوام وقتی دارم باهات حرف میزنم جواب منو بده""سرکار"
ته با صدای که الان از شدت عصبانیت خش داره شده بود گفت
"سرکارتون کارکنارو کبود میکنن میفرستن خونه؟"جین حوله روی پیشونیش رو پس زد
"از اتاقم برو بیرون"تهیونگ متعجب
"چطور جرعت میکنی بیرونم کنی؟""همونطور که جرعت کردم دوست دخترتو بیرون کنم"
تهیونگ چشماشو تو کاسه چرخوند
"اون دوست دخترم نیس"جین نیشخندی زد
"برام مهم نیست ""اصلا تو تب بسوز به من چه"
جین از قضاوت های تهیونگ حسابی ناراحت شده بود هربار بدون هیچ سوالی برای خودش برداشت هایی میکرد و به جین توهین میکرد
..............................
تهیونگ پذیرایی رو متر میکرد
"فقط برو کمکش کن.....اگه نری میمره ......ولی به تو چه اصلا.....نه نه اون الان تو خونمه پس اگه چیزیش شد میندازن گردن من
خیلی تب داشت نمیتونم بخاطر لجبازیاش تنهاش بزارم احتمال تشنج کردنش زیاده نه نه "با وارد شدن به اتاق و دیدنش که تمام بدنش از عرق خیس شده بود صدبار به خودش لعنت فرستاد که به حرفش گوش کرد و برای چند دقیقه اتاقو ترک کرد
سریع رفت جلو ولی اینبار بدون چک کردن تبش دستشو دور کمرش پیچوند و اهسته اونو به حمام برد الان چیزی براش مهم نبود جز حال اون پسر
تهیونگ با یک دستش کمر جینو نگه داشته بود و با دست دیگه سردی و گرمی اب رو تنظیم میکرد وقتی از سردی اب مطمئن شد جینو برد زیر دوش جین وقتی اب سرد با بدن گر گرفتش برخورد کرد با وحشت چشمای نیمه بازشو تا اخرین حد باز کرد و خودشو انداخت بغل تهیونگ، تهیونگ کاملا خیس شد پس برای دوباره برگردوندنش مجبور شد خودش باهاش بره زیر دوش هی تو بغلش میلولید رو مخش بود باعث میشد حس عجیبی بهش دست بده
تهیونگ ترسیده دوباره برای چک کردن تبش دستشو گذاشت رو پیشونیش که نفس راحتی کشید جین تبش رفته بود
YOU ARE READING
GARDENIA🥀 "TAEJIN"
Romanceداستان از جایی شروع میشه که تهیونگ مجبور میشه برگرده سئول شهری که ازش متنفره... و خونهای که سالهاست ازش دور بوده 𝗴𝗲𝗻𝗿𝗲:𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲,𝗿𝗼𝗼𝗺𝗺𝗮𝘁𝗲,𝘀𝗺𝘂𝘁 𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:𝘁𝗮𝗲𝗷𝗶𝗻,𝗸𝗼𝗼𝗸𝗺𝗶𝗻 𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿:𝗟𝗜𝗖𝗛𝗘𝗘𝗥𝗬🍒 Start:𝟮�...