part12🥀

771 140 138
                                    

*بار نامجون*

"سلام ...اوه"
تهیونگ از حضور جونگکوک اونم تو جمعشون بعد از مدتی جا خورده بود...
ولی نمیتونست این فرصت از دست بده باید دل بهترین دوستشو دوباره بدست میاورد

داشت سمتش حرکت میکرد که دستش توسط نامجون کشیده شد
"وایسا کجا داری میری میخوای گند بزنی به نقشمون؟"

"کدوم نقشه،اینجا چخبره؟"

"الان برات میگم"
....................

جونگکوک با دیدن تهیونگ هیچ واکنشی نشون نداد و فقط یه گوشه مشغول مشروب خوردنش شد

نامجون لیوان از جونگکوک گرفت
"کوک بسه دیگه"

"هیونگ من بچه نیستم.. چرا به همچی گیر میدی؟"

سروصدایی از ته بار میومد که باعث میشد بحثشون ادامه پیدا نکنه
جونگکوک با کنجکاوی روشو کرد سمت منبع صدا و به تهیونگ رسید
تهیونگ با یک مردی درگیر شده بود
اما برای جونگکوک جای تعجب داشت که تهیونگ مثله مجسمه ها ایستاده و به طرف اجازه داده بزنتش

"شل مغز چرا عینه مسخ شده ها وایساده فقط نگاش میکنه!؟ "

جونگکوک روشو برگردوند که از نامجون درخواست کنه بره کمکش ولی نامجون کاملا غیبش زده بود

با عصبانیت به ته بار رفت و زیر لب غر زد
"اه کیم تهیونگ مجبورم میکنی باهات روبرو شم"

"هی میخوای یکم بازی کنیم؟"
جونگکوک قلنج انگشت و گردنشو شکوند و مشتی تو صورت مرد خالی کرد
تو سالهای اخیر تو کلاسهای رزمی زیادی شرکت کرده و میشد بهش گفت حرفه‌ای اما دوست نداشت به کسی آسیب بزنه
پس وقتی دید مرد به التماس کردن افتاده ولش کرد بره
لباساشو نمایشی مرتب کرد
تهیونگ اومد جلو و دستشو مقابل جونگکوک دراز کرد
"ممنونم رفیق"

کوک دست تهیونگ رو هوا گذاشت

.............

''پسر حالت خوبه؟"

"خوبم؟.. این خرگوش عضله ای کم مونده بود دست و پامو بشکنه"

"من خودم هم نمیدونستم قراره اینطورشه متاسفم،حتما برو دکتر و تا یه هفته مرخصی، بازم برای کمکت ممنونم باعث امر خیری شدی"

نامجون همونطور که به طرف بقیه میرفت حالت نمایشی به خودش گرفت
"تهیونگ شنیدم با پسری درگیر شدی حالت خوبه؟"

"اره میبینی که صحیح و سالمم البته به لطف کوک"
تهیونگ نقطه ضعف جونگکوک رو میدونست اون دوست داشت همیشه از قدرتهاش تعریف بشه

جونگکوک بعد از شنیدن حرف تهیونگ لبخند محوی زد

با چشمک نامجون نقشه دوم عملی کردن
"تهیونگ فردا پرواز داری؟ کاش میشد بمونی"

جونگکوک با حرف نامجون از صندلی پاشد و روبه تهیونگ
"چییی؟"

"اره برمیگردم... واست مهمه؟!"

GARDENIA🥀   "TAEJIN"Where stories live. Discover now