یکسال بعد...
درحالی که ماگ قهوه شو به دست گرفته بود با دست ازادش استارت ماشینو زد هنوز راه نیفتاده بود که زنگ گوشیش به صدا دراومد بی اونکه حتی بهش نگاهی بندازه دکمه رد تماس رو زد ولی اون همچنان به زنگ زدن ادامه میداد پس از تلاش های فراوان برای نادیده گرفتنش تماس رو وصل کرد
صدای عصبانی و حرصی دوستش باعث شد گوشی رو از گوشش فاصله بده
"ارومتر جهیون گوشم..کر شدم""جین جیننننن "
"قبل از اینکه بخوای دستور بدی...خودم با ماشین خودم دارم میرم همونجا"
"جین محض رضای خدا یبار به حرفم گوش کن...تو راننده شخصی داری اونو استخدام نکردم یه گوشه لم بده "
جین شونه ای بالا انداخت
"من که هزار بار گفتم نیازی نیست کسیو برای اینور اونور جابجا کردنم استخدام کنی ولی تو همش اصرار داشتی استخدام کنی"لحن جهیون آرومتر شد
"جین تو الان یه مدلی میفهمی تو ماشین نشستن و برای بلندمدت رانندگی کردن هم برای کمر قوز دارت خوب نیست هم برای پوستت"لب پایینشو گزید و ترسیده قوز کمرشو صاف کرد دور و برش و چک کرد اون آدم چطور فهمیده بود قوز داشت
"هی جهیون حساس نشو آخه کی از رانندگی پوستش چروک شده "
"جین رانندگی استرس و حرص خوردن و اینا همش واسه پوستت مثله سم میمونه پوستتو پژمرده میکنه"
"قطع میکننننم "
"جین هی منو نادیده نگیر بگو آخرین بارته و تکرار نمی..."
گوشی روی داشبورد پرت کرد
وقتی ساختمون رو دید نفس راحتی کشید پیاده شد و خسته کش و قوسی به بدنش داد کتش رو روی تنش مرتب کرد و توی سالن شرکت قدم برداشت طبیعی بود همه نگاهها روش باشه اون تو این یکسال حسابی رشد کرده بود و خیلی مدل محبوبی بین لوکالا شده بود و تمام بیلبوردها عکسشو حمل میکردن
سرشو پایین انداخت و از اون جمعیت عبور کرد هنوزم از اینکه در معرض دید مردا باشه متنفر بود
وقتی وارد سالن شد جهیونو دید سمتش اومد و زیر گوشش با دندونای چفت شدش زمزمه وار با لبخند تصنعیش
"بعد حسابتو میرسم"جین برای فرار از تهدیدهای جهیون
"سوهیون کجاس؟""گذاشتمش خونه پیش پرستارش"
سوهیون دختر بچه دوساله جهیون بود دختری که نتیجه یک اشتباه از سر مستی بود مادرش چون یک بارداری ناخواسته داشته راضی به قبول کردن اون دختر نبود و بعد از به دنیا آوردنش فقط یکسال ازش مراقبت کرد و تصمیم گرفت پدرشو در اطلاع بزاره.... جهیون فکر میکرد اون بچه هیچ گناهی نداشت که به دنیا اومده بود،برای جلوگیری از بی پدر شدنش اون بچه رو قبول کرد و از مادرش درخواست کرد که حداقل نزاره اون بچه بی مادر بمونه و تا مدت کمی کنارش نقش یه مادرو داشته باشه اما طی یک شب اون زن کاملا از زندگی جهیون محو شد....جهیون بعد از یکسال بزرگ کردن اون بچه کلی از کارش عقب افتاد ولی کار مدلینگ رو به جین که خیلی برازندش بود موکول کرد و الان به عنوان مدیر برنامه هاش بود
جین خیلی به اون دختر بچه وابسته بود اونو یه هدیه از جانب خدا میدید که برای فراموش کردن اون آدم اومده بود تو زندگیش تا آرامش رو بهش تزریق کنه
YOU ARE READING
GARDENIA🥀 "TAEJIN"
Romanceداستان از جایی شروع میشه که تهیونگ مجبور میشه برگرده سئول شهری که ازش متنفره... و خونهای که سالهاست ازش دور بوده 𝗴𝗲𝗻𝗿𝗲:𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲,𝗿𝗼𝗼𝗺𝗺𝗮𝘁𝗲,𝘀𝗺𝘂𝘁 𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:𝘁𝗮𝗲𝗷𝗶𝗻,𝗸𝗼𝗼𝗸𝗺𝗶𝗻 𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿:𝗟𝗜𝗖𝗛𝗘𝗘𝗥𝗬🍒 Start:𝟮�...