تهیونگ__کوک هانی کامان
کوک__یااا مشتر کیم چی فت تلدی لاجب مل ....مله جل خولده باید شلیع باجم؟(یا مستر کیم چی فکر کردی راجب من ....منه جر خورده باید سریع باشم)
کوک یواش یواش و با احتیاط کامل از پله ها پایین می اومد
تقصیر اون بود ددی نیرومندش تا خود صبح توش میکوبید؟
و خب از دید کوک اصلا اون نبود که با یه لباس سفید حریری و بدون باکسره جلوی ددیش رژه میرفت
تهیونگ که دیگه صبرش تموم شده بود رفت بالای پله ها و کوک و براید بغل کرد
این لوس بازیارو خوب میشناخت
کوک نمیخواست ددیش بره سرکار و خودشم بره موسسه
پس الان لوس بازی در می آورد تا دیر تر برسن
و خب تهیونگ با دیدن لبای آویزون کوک فهمید نقشه ی دوم شروع شده
کوک__ددی فت تنم ملیض شدما ندا تن شلم داغه(ددی فک کنم مریض شدما نگاه کن سرم داغه)
تهیونگ__داغ نیستی کوک
کوک__میتای منو به فاک بدی بیبی دالتم بلوبریتم عجیجتم الان کوکم(میخوای منو به فاک بدی بیبی دالتم ، بلوبریتم ، عزیزتم الان کوکم)
لباشو برای تاثیر گذاری بیشتر آویزون تر کرد
تهیونگ__خیلی خب بیبی دال ولی بهونه کافیه عزیزم چون مجبوریم بریم هوم؟
کوک__باجه ولی زود بیا(باشه ولی زود بیا)
و نقشه ی آخر که تهیونگ هیچ مقاومتی در اون نداشت
بغض کوک....آره بغض کوک
آخه اون بازیگر فاکی چجوری با این اشکای ساختگی دل تهیونگ وومیلرزوند
تهیونگ__کوک میدونی خط قرمزم اشکاته پس گریه نکن سوییتی چاره ای ...
حرفش با زنگ خوردن گوشیش قطع شد
کوک و روی صندلی جلو گذاشت جوری که دردش نیاد
گوشیو وصل کرد
تهیونگ__چیشده یون؟
یونگی__ته بدبخت شدیم رسما رفت....
تهیونگ__باز چه گندی زدید
یونگی__اینبار شما زدید
تهیونگ__چی من؟
یونگی__بله ...آخه واسه چه فاکی بوسه ی منو و جیمین باید دست کوک باشههه
تهیونگ__بوسه؟چی کدوم
یونگی__الان پیام داده یا نمیزارم توع فاکی بیای سرکار یا اون بوسه ی فاکیو پخش میکنه تو اداره....پس بتمرگ تو خونت
و بوق بوق بوق
بوق های گوشی توی گوشش پیچید...هنگ کرده بود
YOU ARE READING
Love is an emotional accident
Werewolfاسم بوک ^^عشق تصادف احساسی ژانر^^عاشقانه♡سافت♡لیتل♡اسمات کاپل^^ویکوک ♡سپمین♡چانبک♡یوگبم♡نامجین♡سوگیو خلاصه^^ تهیونگ یکی از بزرگترین سهامداران شرکت کیم طی یه سری حاشیه ها مجبور میشه سرپرستی یه لیتل و قبول کنه پس به آموزشگاه بیون میره و با چانبک که م...