لوهان:"دوروز استراحت یه هفته ای میشه تموم شده،هنوز هیچی پیدا نکردی؟"
سوهو پرونده رو پرت کرد و کلافه با یه دست موهاشو بهم ربخت و با دست دیگش کراوات مزاحم نفسش رو شل کرد
سوهو:"هیچی از اون لعنتی پیدا نیست هیچی،هیچی یعنی هیچیا اصلا انگار همچین ادمی وجود نداشته"
لوهان شونه های سوهو رو فشار داد:"خیلی خب به خودت فشار نیار"
سوهو سربه شونه لوهان تکیه داد:"خسته شدم هیونگ هرچی جلوتر میرم بیشتر به هیچی میرسم"
با بازشدن یکدفعه ای در نفهمیدن چطور ازهم فاصله گرفتن!
البته نگاه مشکوک کریس نشون از این قضیه میداد که به موقع فاصله نگرفتن
زونکن روی میز سمت صورت کریس پرت شد که با جاخالی فوق العاده سرعتیش صورتش رو از پودر شدن نجات داد
سوهو:"یبار دیگه،فقط یبار دیگه اینجوری گاوکی وارد اتاق من شو تا کاری کنم راه رفتن آرزوت شه"
کریس شُکه دستاشو به نشونه تسلیم بالاگرفت
کریس:"خیلی خب بیب آرووم باش،سختنگیر"
کریس:"راستی دنبال چی میگردین؟"
جرقه ای تو ذهن سوهو روشن شد
چشماش برق زد:"کریییییس"
کریس هاج و واج آب دهنشو قورت داد
کریس:"بله؟"
سوهو:"تو سال2011-2017لندن بودی مگه نه؟"
کریس:"خب اره"
سوهو:"میدونی اون کارمند شرکت دابل اس که ناپدید شده کیه؟"
کریس:"شما دنبال سهونین؟"
لوهان:"سهون؟"
___________________________
:"سهون بخدا که به خونت تشنم دِ بدو دِ نشسته عین بز بر و بر منو نگاه میکنه"
سهون دستاشو رو شونه چانیول گذاشت و فشار ملایمی بهشون وارد کرد
سهون:"هیونگ،ارام باش"
از بینی چانیول دود بیرون میزد
از بین دندان های بهم کلید شده اش فقط تونست"سهون"تهدید وارشو به زبون بیاره!
سهون:"خیلی خوب هیونگ من اماده ام بریم"
چانیول:"چه عجب"
سهون بی حرف سوار ماشین مدل بالای هیونگش شد و با دست به دعا شدن و بهم زدن ارامش مسیح به شرکت رسیدن
سهون هن و هن کنان پیاده شد:"هیو..هیونگ...دیگ...دیگه...باتو...سوار...ماشین...نمیشم....آههه"
چانیول:"به کاپوت ماشینم ، بدو تا این موقعیت نایسو از دست ندادی"
به سر در شرکت نگاهی انداخت و اسم شرکت با حس خوبی زیر پوستش خزید
(K.Company)
منشی چوی:"معاون...معاون..اوه...اههه..معاوننننننن"
سهون:"چیشده اقای چوی؟"
منشی لی:"آقای چا تازه رسیدن و داخل اتاقتونن"
سهون لبخندی زد و دستی به شونه منشی چوی کشید
سهون:"اینکه عجله نداشت منشی چوی،الان میرم و حمایتشو میگیرم"
مشتشو بالا اورد:"فایتینگ"
چانیول و منشی چوی:"فایتینگ"تق تق
سهون:"سلام آقای چا عذرمیخوام که دیر شد"
آقای چا لبخندی زد:"مشکلی نیست اقای اوه"
سهون لبخندی زد و بعد از سفارش دو قهوه یکی باشیر و شکر و دیگری با شکلات رو به روی اقای چا نشست
سهون:"خب اقای چا وقتی اینجایین یعنی نظر و طرح های شرکت مارو قبول کردین؟"
آقای چا:"ولی من هنوز طرح های اصلیتونو ندیدم"
سهون:"متاسفم آقای چا،اما شما هنوز به ما مرتبط نشدین این اشتباهه که بخوام طرح های اصلی ای رو که خودم و دیگر طراح ها ماه ها زمان صرف طرح زدن کردن رو با سهل انگاری از دست بدم"
آقای چا به جلو خم شد:"شما به من شک دارین؟"
تقه ای به در خورد و منشی چوی با دو فنجان قهوه وارد شد
فنجان قهوه با شیر و شکر رو جلوی سهون گذاشت و قهوه و شکلات رو،جلوی آقای چا
سهون فنجان قهوه داغ شیرینش رو برداشت و به پشتی مبل تکیه داد.
سهون:"آقای چا،لطفا ناراحت نشین و جسارت منو ببخشین اما...من حتی به دم و بازدم های خودمم مشکوکم چه برسه به ادمهای اطرافم!مخصوصا با دزدی ای که از شرکت شده بود و نزدیک بود طرح ها لو بره و از اون موقع رئیس خودشونو مخفی کردن"
آقای چا اخمی کرد و متقابلا با برداشتن فنجانش به مبل تکیه زد
قرداد بستن با شرکت کی کمپانی و کالکشن پاییزه "شب"ریسک زیادی میطلبید
اما با رشد و سود دهی ای که شرکت کی کمپانی داشت ریسکش درحد ریسک قوی نبود که جلوی تقلاهای نفس(نَفَس نه ها نَفس وسوسه) آدمی رو بگیره
آقای چا:"خیلی خب،فکرمیکنم بستن قرداد یک معامله دوسر سوده شرکت شما بیشتر اینچه که هست به چشم میاد و سود من بیشتر و جای پام بین سرمایه دار ها و سرمایه گذارها بیشتر میشه."
سهون قرداد رو جلوی آقای چا گذاشت و خودکار خاطره انگیزش رو از جیب داخلی کتش دراورد
سهون:"پشیمون نمیشید آقای چا مطمئن باشین"
بعد امضای قرداد ها باهم دست دادند
سهون:"حالا میتونین از منشی چوی بخواین اتاق اقای پارک رو بهتون نشون بده،ایشون طرح های کالکشن شب رو بهتون نشون میده"
آقای چا:"حتما"
سهون کمی به احترام خم شد و بعد رفتن آقای چا خودشو روی صندلی چرخدارش پرت کرد
سهون:"آخخخخخخ،مردک پر حرف خوب اون کوفتی رو از اول امضا کن دیگه توقع داره من طرح های اصلیمم بدون امضای قرداد بهش نشون بدم مردم چه پرتوقع شدن واقعا"
نگاهی به ساعت انداخت
ده دقیقه ای میشد که اقای چا رفته بود مطمئن بود که الان سر و کله ی چانیول و مینهو پیدا میشه
با نیشخیندی نیمچرخی با صندلی چرخدارش زد و آرنجش رو به میز تکیه داد و منتظر ورود اون دو شد
سهون:"3,2,1"
در تقه ای خورد و بدون اینکه اجازه ای از سهون دریافت بشه وارد اتاق شدن
سهون همچنان نیشخندشو حفظ کرده بود و ابروی سمت چپش هم بالا داده بود
خیره به نفس نفس زدن چانیول شد
سهون:"اوخی هیونگ،از اتاقت تا اینجا دوییدی؟"
چانیول با نفس نفس چشم غره ای به حالت نشستنش رفت و انگشت وسطشو بالا اورد
مینهو:"سهونیییییییییییییییی"
چشمای سهون دو سایز بزرگ شد و آرنجش از لبه میز سر خورد
سهون:"ب..بله..هیونگ؟؟"
لبخند ملیح روی لب مینهو با چشمای پر شرارتش در تضاد بود!
مینهو:"امشب داریم میایم خونتون:)"
سهون:"چند نفر هستین مگه؟؟؟"
مینهو انگشتاشو بالا اورد و شروع به شمردن کرد
مینهو انگشت شصتش رو بالا گرفت:"من"
انگشت اشاره:"چانیول"
انگشت وسط:"کریس،انگشت وسط برای کریس چون از همه دراز تره"
سهون و چانیول پوکر شدن
انگشت حلقه:"تمین"
سهون انگشت کوچیکشو بالا گرفت:"امبرهم میاد"
مینهو:"شت،امبر اومده مگه؟؟؟؟"
چانیول متعجب یه دور از رو مبل بلندشد دوباره نشست:"اون فسقله کی اومد که من نمیدونم؟"
سهون لبخند ملیحی زد و دستاشو روی میز حلقه کرد
سهون:"میخواست سوپرایزتون کنه"
در با شدت باز شد و مینهو که هنوز پشت در بود با شدت پرت شد روی مبل یه نفره اتاق سهون و تیزی گوشه میز زانوشو زخم کرد
امبر:"چقدر هم که گذاشتی سوپرایز کنم!"
مینهو با یه دست بینی شو نگهداشته بود و با دست دیگه اش زانوشو!
مینهو:"لعنت زمین و آسمون به تو امبر!"
امبر:"عه پشت در بودی؟"
مینهو چشم غره ای بهش رفت
امبر:"جونگهیون کجاست؟چرا تماسای منو جواب نمیده؟"
لبخند روی لب همه خشکید
.
.
.
.
.
.
لوهان:"سهون؟سهون همونیه که تو شرکت اسمیت کار میکرد؟"
کریس لپشو از داخل گاز گرفت اخ که اگه سهون میفهمید دمار از روزگارش درمیاورد!
کریس:"ن..ن..نه...من..گفتم....سهون؟؟؟؟؟"
لوهان چپ چپ نگاهش کرد
سوهو یه قدم به کریس نزدیک شد و ابروشو بالا انداخت
سوهو:"تو سهون رو میشناسی مگه نه؟"
کریس:"ن..نه..س...سهون...کیه؟؟؟؟؟"
لوهان نسکافه رو داخل فنجون سوهو حل گرفت و شروع به هم زدن کرد
لوهان:"لااقل نمیخوای لو بدی پس انقدر ضایع نباش!"
سوهو:"هیونگ اون فنجون من نیست؟"
لوهان نگاه چپی نثار سوهو کرد
لوهان:"خفه"
دوباره با ارامش نگاهشو سمت کریس گردوند
لوهان:"خب،داشتی میگفتی!"
کریس متعجب نگاهش کرد
کریس:"منکه حرفی نزدم،زدم؟!"
سوهو تلاش کرد خنده اشو جمع کنه
سوهو:"منظورش اینه که بگو بدونیم که این سهون کیه"
لوهان:"اگه بگی سهون کیه،یه راز درمورد سوهو بهت میگم!"
چشمای سوهو گشاد شد:"هیونگ!"
لوهان چشماشو ریز کرد:"چیه؟نکنه میخوای......"
سوهو نفهمید چجوری تونست جمیزباند بازی دراره و پاشو بزاره رومبل و بپره و با ماتحتش رو میز فرود بیاد و دهن لوهان رو بگیره
حس میکرد استخون لگنش پودر شده
از بین دندون های بهم چفت شده اش لوهان رو به رگبار بسته بود که با حرف کریس و دوتا دستی که از زیر بغلش رد شدن و بغلش کردن ساکت شد
ساکت که نشد از شدت شوک زدگی خفه شد!
کریس:"اوکی قبولِ"
لوهان هرچی به لبش دست میکشید نمیتونست خنده اشو از دیدن چهره سوهو پنهان کنه
تک سرفه ای کرد و نگاهشو سمت کریس چرخوند
لوهان:"خب سهون کیه؟"
هرچند که هنوز داخل صداش رگه هایی از خنده معلوم بود
کریس:"سهون دونسنگ من،معاون شرکت کِی کمپانی"
چشمای لوهان گشاد شد
سوهو سرشو سمت کریس چرخوند:"همونی که رئیسش خودشو پنهون کرده؟"
کریس سر تکون داد و سوهو رو بیشتر تو بغلش فشار داد
نیشخندی روی لباش شکل گرفت و سمت تلفن یورش برد
لوهان:"سلام برادرکوچیکه عزیزم"
حتی ندیده هم میتونست مقدار گشادی چشمای چانیول رو حدس بزنه
چانیول:"هیونگ مستی؟"
لوهان:"نه"
لحنش جدی شد
لوهان:"میتونی یه کاری برام بکنی؟"
ابروهای جانیول بالاپرید:"چه کاری؟"
لوهان نیشخندش رو تشدید کرد:"اسم کالکشن جدید کِی کمپانی چیه؟"
چانیول:"چی؟تو ازکجا فهمیدی کالکشن جدید توراه داریم هیونگ؟"
چهره لوهان بیحالت شد و احمق بودن چانیول رو تو دل تایید کرد!
لوهان:"ابله چیزی تا پاییز نمونده"
چانیول:"اهان،خب"
لوهان چرخی به چشمهاش داد:"بالاخره میگی یا نه؟"
چانیول:"شب"
لوهان لبخند سردی زد:"یه ملاقات با معاون کِی کمپانی برام جور کن"
چانیول:"چه نقشه ای داری هیونگ؟"
لوهان:"شنبه خوبه؟"
چانیول:"هیونگ!"
لوهان:"دوشنبه اول وقت اونجام"
ESTÁS LEYENDO
In My Soul(در ازای روحم)
Fanficتک پسر خانواده شیا...شیا لوهان،عاشق برادر ناتنیِ کریس وو شریک کاری و معشوقه دوست صمیمیش سوهو میشه! سهونی که رازی بزرگی مثل مدفون شدن پدرش زیر آوار معدن رو به همراه داره و در تمام مدت با عذاب وجدان میجنگه! در حالی که شیا لوهان،کریس وو، کیم سوهو و سه...