part28

94 19 18
                                    

لوهان از اتاق سوهو بیرون اومد و چشمهای سرخش رو به کریس دوخت.
لوهان:"لطفا برو پیشش....نیاز داره پیشش باشی...حتی اگه بد باهات تا کرد پیشش بمون."
کریس،سری تکون داد و با قدمهای بلند،لوهان رو کنار زد و وارد اتاق شد.

دستش ابریشم های مشکی سوهو رو نوازش میکرد و قلبش بخاطر رد اشک روی گونه هاش آتیش میگرفت.
انگشتش رو نوازش وار به گونه های نرمش کشید و لبخند خسته ای به پخش شدن شب رنگاش روی رو بالشتی سفید زد.

کریس:"میخواستم اروم جونت بشم،مرهم زخمات بشم،درمون دردات بشم.... .
میخوام بپرسم کجای راهو اشتباه رفتم که شدم نمک رو زخمتو خودم میدونم....این دونستنشه که داره خفم میکنه.اینکه میدونم انقدر قوی نبودم که ازت محافظت کنم و گذاشتم بشکنی....
نه در حقیقت خودم شکوندمت...اینطور نیست؟"
تک خندی زد و اشک از گوشه چشمش ریخت
کریس:"میگن عاشق کوره...عاشق کره..من چرا احمق بودم سوهو؟عاشقی دیوونگیه من چرا اومدم ادای عاقل هارو دربیارم؟"
دستی به صورتش کشید
کریس:"سوهویا....میشه نبخشیم؟
من زودتر عاشقت شدم اما عشق تو بزرگ تر از این حرفهاست....میشه نبخشیم؟میشه خودتو ازم محروم کنی؟"
سوهو سرش رو بالا اورد و چشمهای پرش رو به کریس نشون داد.

سوهو:"خودمو ازت محروم کنم که خودم بیشتر زجر بکشم؟
نبخشمت که روزی صدبار خودمو بخاطر نبخشیدنت لعن و نفرین کنم؟من عاشقم کریس.
از من عاشق چه انتظاری داری؟فقط تو مقصر نیستی تقصیر منم هست .من حتی نگفتمت تا الان که ارانگ و دیدم و گذاشتم تو اشتباهت بمونی.ولی من فقط میخواستم دلت نشکنه از دونستنم......من دیوونگی کردم و تو عاقل بودی.من ترسیدم و تو خودت رو پنهون کردی....من ترسیده بودم کریس . من میدونستم که بابا مامان و هیونگ هیچوقت ولم و نمیکنن و دنیا دنیا که منو مقصر نشون بدن برای اونا حکم مسیح رو زمین رو دارم؛اما درد من نگفتنم بهشون نیست....تنها ترسیدنم نیست، درد من نبودته کریس..نبودت.."
به هق هق افتاد و دستهاش رو روی صورتش گذاشت.
کریس کنارش نشست و سرش رو روی سینه خودش گذاشت و انگشتهاش رو نوازش وار روی کمرش کشید.
سوهو:"من میخواستمت و نبودی....الان هم میخوامت و هم نمیخوامت ریس"

کریس پلکهاش رو بهم فشرد و قطره ی درشت اشکش بین مشکی های سوهو گم شد.
سوهو:"میخوامت....سلول به سلول تنم اسمتو داد میزنن ولی میترسم عقلم میگه نه....میگه اگه دوباره موقعی که باید نباشه چی؟اگه دوباره تنها ولت کنه چی؟"
گوشش رو به قلب کریس چسبوند و لحظه ای سکوت کرد.

سوهو:"ولی میدونی کریس؟یکبار دیوونگی کردم و با قبول کردن حرف قلبم خودمو زجر دادم...اینبارهم میخوام دوباره دیوونگی کنم
.دوباره گوش به حرف قلبم باشم و تورو انتخاب کنم"
چونه اش رو،
روی سینه کریس گذاشت و به صورت خیسش نگاه کرد.
سوهو:"اینبار اگه نباشی،اگه ولم کنی  فکرنکنم بتونم دوباره انتخابت کنم..... ."

In My Soul(در ازای روحم)Where stories live. Discover now