6_time!

713 201 152
                                    


زمان از لحاظ تکنیکی جز با قاعده ترین فرمول های ریاضیه. چیزی خارج از چهارچوب ثانیه‌هایی که به دقایق میرسن و دقیقه‌هایی که به ساعت ها ختم میشن وجود نداره.

اما حقیقت اینه، زمان بی ثبات ترین و شلخته ترین قاعده‌ی تحمیل شده به بشریته!

وقتی اوقات خوبی رو میگذرونی، وقتی تعداد لبخندهای از ته دل و قهقهه‌هات بیشتر از بغض ها و اشک‌هات میشن، درست وقتی از بین منجلاب بدبختی‌هات برای مدتی تونستی خودت رو بالا بکشی و به تخته سنگی که کمی جلوی مسیر فرو رفتنت توی گرداب مصیبت‌هات رو گرفته تا برای چند نفس راحت بهت فرصت بده، زمان از همیشه زودتر میگذره.

وقتی از همه چیز و همه کس خسته‌ای و روزمرگی دنیای خاکستری و سرد اطرافت به تمام استخونهات فشار میاره و تو از همیشه بیشتر منتظر و دلتنگ و نیازمندی، گذر زمان گام‌هاش رو درست مثل یه مورچه‌ی معلول برمیداره.

زمان یک قاعده‌ی فیزیک و ریاضیات نیست. یه هرزه‌ی عوضیه!

دست کم تنها خوبیش اینه که فقط تا یه نقطه‌ای میتونه مقاومت کنه و قهقه‌های شیطانیش وقتی بلاخره اون عقربه‌های لعنتی میرسن به جایی که باید، خفه میشن.

مثل همیشه با نهایت عجله لباس‌هام رو تعویض کردم و قبل از همه از رستوران زدم بیرون.

حالا دقیقا وسط ظهر بود و اکثر فروشگاه ها و مغازه ها تعطیل بودن.

وقت ناهار و استراحت بود. پلاستیک غذا رو محکم تر گرفتم و قدم هام رو تندتر برداشتم...

با رسیدن جلوی در خونه نفس راحتی کشیدم و کلید رو توی در چرخوندم.

"سلااااام، من اومدم" درحالی که میدونستم جوابی نخواهم گرفت با صدای بلند اعلام حضور کردم.

کیسه‌ی غذا ها رو روی کانتر آشپزخونه رها کردم و قدم‌های بیقرارم رو به سمت اتاقش کشوندم.

طبق همیشه سه تقه‌ به در زدم و با نفس عمیقی با احتیاط در رو باز کردم.

همه جا روشن شد، همه جا گرم شد

میتونستم برداشته شدن سایه‌ی خاکستری و بی روحی که تمام رنگ‌ها رو گرفته بود ببینم.

با دیدنش همون جای همیشگی لبخند پررنگی زدم و به سمتش پرواز کردم.

ملافه های روی تخت رو کنار زدم و تنش رو به آغوش کشیدم، بینیم رو بین موهای خرماییش فرو بردم و اجازه دادم ریه‌هام بعد از چندین ساعت برای اولین بار توی اون روز به کار بیفتن.

حرکت انگشتای قشنگش روی پهلوهام شیرین بود، شیرین تر از کل دنیا.

با بی میلی کمی ازش جدا شدم و صورتش رو بین دستهام گرفتم"زندگی من امروز حالش چطوره؟"

heartlightWhere stories live. Discover now