سلام.
من هیچوقت قبل از شروع چپتر حرف نزدم اما این جدا برام حساسه...فقط اینکه امیدوارم همه چیز رو خوب تصور کنید و از جایی که میگم آهنگ رو پلی کنید.
☆☆☆
رستوران به طرز بیسابقهای شلوغ شده بود، همه از اجرای زندهی امشب و احتمالا شبهای بعد خبردار شده بودن.
توی این چند روز با سرعت عجیبی عمر به بخشی از رستوران یه بار جمع و جور اضافه کرده بود؛ دقیقا قسمتی که استیج و پیانو و شومینه قرار داشتن. و حالا با نور پردازی زرد و آبی ملایمی که روی اون قسمت انجام میشد آدمهایی که غذاشون رو خورده بودن کم کم از میزهاشون فاصله میگرفتن و به سمت بار و استیج میومدن.
اسکینی جین و بوتهای مشکی پوشیده بودم با پیرهن و کت چرم مشکی، و مشغول مرتب کردن موهام توی آینه بودم که در باز شد و نایل با عجله وارد شد.
لبخندی به گونههای همیشه سرخش زدم "سلام عزیزم!"
خودش رو توی بغلم انداخت و با عجله گفت "من و پسرا همین الان رسیدیم، اوه خدا از بس اون عروس داماد طولش میدن فکر کردم اجرات رو از دست دادیم، از عمر پرسیدم و گفت اینجایی. فقط خواستم بهت بگم تو بهترینی و قطعا امشب میترکونی"
کمی عقب کشید و محکم گونهام رو بوسید.
"دوست دارم" و قبل از اینکه چیزی بگم با همون عجله رفت! نایلک شیرین من!برای آخرین بار خودم رو توی آینه چک کردم و با اعتماد به نفس زیادی که از آغوش و حرفهای نایل و احتمالا هری و لویی گرفته بودم از اتاق خارج شدم.
قدمهام رو به سمت استیج برداشتم و روش ایستادم. اولین چیزی که توی جمعیت دیدم برق سفیدی دندونهای لیام بود که با خجالت به چیزی که نایل در گوشش تعریف میکرد میخندید.
تپش قلبم تندتر شد.
کنار اونها هم هری و لویی با دستهای قفل شده ایستاده بودن و با لبخندهای انرژی بخشی نگاهم میکردن.
سرم رو با لبخند ذوق زدهای براشون تکون دادم و توی میکروفون صدام رو صاف کردم تا توجه جمعیت جلب شه.
"سلام به همگی، امیدوارم از شبتون نهایت لذت رو برده باشید. این اولین اجرای منه و راستش کمی استرس دارم!" با خنده صادقانه گفتم و نگاهم رو به چشمهای پر افتخار عمر دادم که با اطمینان سرش رو تکون داد.
"اما تشکر میکنم از آقای هادی که این فرصت رو به من داد...و، امیدوارم که دوستش داشته باشید. "
YOU ARE READING
heartlight
Random[completed] 'من نمیخوام این اعتیاد مرگبار رو ترک کنم... من نمیخوام خودم رو از گرداب عمیق اسرار تیرهام بالا بکشم؛ اما تو مخدر خماری و مسکن دردهام باش تو گرمای استخونهای یخ زدهام باش تو نور قلب تاریکم باش... '