پارت۴
حسابی از دست خودش عصبانی بود. اینکه با چه منطقی اون روباهو پیش خودش نگه داشته توی ذهنش تبدیل شده بود به یه علامت سوال بزرگ.اون هیچ تجربه ای از نگهداری حیوون خونگی نداشت و حالا میخواست از یه روباه که توی جنگل بزرگ شده نگهداری کنه!!!!!
داشت دیوونه میشد
از توی اتاقش بیرون اومد.روباه کوچولو پشت در اتاقش نشسته بود.
با دیدن این صحنه نتونست جلوی خندشو بگیره.
روی دو زانوش خم شدو دستی روی سر و گوشای روباه کشید.چشماشو ریز کردو به روباه چشم دوخت.
+پس هر چی در مورد روباه ها میگن درسته. واقعا که شما روباه ها حیوونای مکاری هستین...
ببین قیافتو چه مظلوم کردی؟!!!
حتی دلم نمیاد دعوات کنم.از جاش بلند شد چون میدونست قراره روباه دنبالش بیاد به سمت ظرف خاکی که مخصوص دستشویی بود رفت.
روباهم پشت سرش راه افتاد.
به ظرف اشاره کرد:خب کوچولو وقتی دستشویی داری باید از اینجا استفاده کنی، متوجه شدی؟
روباه یکم نگاش کرد بعد به سمت ظرف رفت و داخلش ایستاد.
+خوبه خدا رو شکر یه چیزی رو فهمیدی.
ولی بلافاصله با کاری که روباه کرد دادش بالا رفت.
روباه ها معمولا عادت به کندن زمین دارن، روباه کوچولوی ما هم طبق غریزه ش شروع کرد به حفر کردن و باعث شد هر چی خاک توی ظرف بود به اطراف خونه بپاشه..نتونست جلوی عصبانیت خودشو بگیره.
روباهو توی دستاش بغل کردو سمت در خروجی رفت.اونو روی پله آخر خونش گذاشت و خودش وارد خونه شدو درو پشت سرش بست.
+از اولم کارم مسخره بود.
شروع کرد به تمیزکاری خونه.خاکارو مجدد توی ظرف برگردوند. کف خونه رو جارو زدو حسابی دستمال کشید.
بعد از تموم شدن کاراش با خیال راحت برای خودش قهوه ریختو جلوی تلوزیون نشست.
تقریبا غروب شده بود این چند ساعت هر چی خودشو سرگرم کرده بود تا به اون کوچولوی کیوت و چشمای درشتش فکر نکنه موفق نشده بود.
تصویر روباه کوچولوی کیوت با اون گوشای گنده از جلوی چشمش محو نمیشد.
به نظرش اون یه شیرینی خاصی داشت که توی حیوونای دیگه ندیده بود.
پف کلافه ای کشید از روی مبل بلند شدو به سمت در رفت.
+حتما تا الان باید رفته باشه.
به محض باز شدن در چشماش درشت شد.روباه کوچولو همینجور دم در نشسته و به در زل زده بود.
باورش نمیشد تا این ساعت منتظر مونده باشه.
دستشو توی موهاش برد و بهمشون ریخت:خدای من، من باید با تو چیکار کنم؟
YOU ARE READING
(روباه کوچولوی من) my littel fox🦊
Fantasy🎄Name:My Little Fox (روباه کوچولوی من) 🎭Genre:Fantazy/Fluff/Comedy/hybrid 👬Couple:Minv جیمین یک دامپزشکه که توی مرکز نگهداری حیوانات توی کشور استرالیا کار میکنه. با وجود اینکه عاشق حیووناست ولی چون وسواس داره هیچ وقت تا حالا توی خونش ازشون نگهدار...