جیمین در حال بستن ساکش بود.
تهیونگ با لبای جمع شده داشت نگاش میکرد.بعد از بستن زیپ ساک سرشو بلند کردو تازه متوجه چهره عشقش شد.
با تعجب پرسید:چرا قیافتو اینشکلی کردی؟! من که قرار نیست برای همیشه برم فقط دو روزه.تهیونگ با قهر روشو برگردوند.
جیمین از این حرکت خنده ش گرفت
رفت و کنارش روی تخت نشست.
دستاشو دور شونش انداخت و سمت خودش برش گردوند.+باورت میشه هنوزم بعد اینهمه مدت فکر میکنم تو سرکارم گذاشتی و تاتا اصلا تبدیل نشده.
خو عشق من آخه چرا اینقدر کیوت بازی درمیاری.ت:الان اصلا حوصله زبون بازیاتو ندارم .
+خب چیکار کنم من که خودم دلم نمیخواد برم مجبورم، دیدی که بابا زنگ زد ، نمیتونم به بابام نه بگم، بعد مدتها ازم کمک خواسته دلم نیومد ناامیدش کنم.
ت:خو چی میشه منم با خودت ببری؟
+صدبار پرسیدی منم جوابتو دادم، کار بابام شخصیه، دلش نمیخواد کسی متوجه بشه حتی به مامانم چیزی نگفته اونوقت میخوای به دوست پسر پسرش بگه؟!ت:رودروایسی نکن بگو بابات از من خوشش نمیاد.
+چرا با این فکرای الکی خودتو ناراحت میکنی.
بابا هیچ مشکلی با تو نداره مشکلش با رابطه ماست اونم خیلی وقته بهش عادت کرده.
من نیستم پسر خوبی باشیا.تهیونگ با قهر برگشت:حالا که اینطور شد منم با دوستام میرم بار.
جیمین جدی شد:نخیر اجازه نداری تنهایی بری بار، خودتم میدونی چقدر موقع مستی حرفای عجیب میزنی.ت:عه چطور تو هر جا بخوای میری منم دلم میخواد خوش بگذرونم.
جیمین کلافه شده بود ولی نمیخواست با تهیونگ بحث کنه.
+تهیونگم، نفسم ،عشق قلبم،اولا من نمیرم خوش گذرونی بعدشم من که نمیگم با دوستات بیرون نرو فقط بار نرو میدونی نباید بدون من مست بشی.
ت:زود زود بهم زنگ میزنی؟
جیمین وقتی دید تهیونگ نرم تر شد دستشو کشید و توی بغل خودش انداخت.دستاشو دور کمرش حلقه کردو سرشو روی شونش گذاشت:چشم، تو که میدونی بابایی چقدر زود دلش برای تاتاش تنگ میشه. هم بهت زنگ میزنم هم تصویری باهات تماس میگیرم.
ت:من برم پیش مامانت؟اونم تنهاست.
+نه مامانم قراره بره پیش یکی از دوستاش.
آه بلندی کشید:باشه، نگران منم نباش الکی گفتم جایی نمیرم.جیمین بینیشو روی پوست گردن تهیونگ گذاشت و نفس عمیقی کشید:دلم برات تنگ میشه
تهیونگ از خودش جداش کرد:خیلی خب حالا لازم نیست اینقدر رمانتیک بشی، بیا برو تا دیرت نشده.
جیمین بلند شد و ساکشو برداشت
+پس دیگه تاکید نمیکنم ، مراقب خودت باش، شبا هم درو قفل کن.
YOU ARE READING
(روباه کوچولوی من) my littel fox🦊
Fantasy🎄Name:My Little Fox (روباه کوچولوی من) 🎭Genre:Fantazy/Fluff/Comedy/hybrid 👬Couple:Minv جیمین یک دامپزشکه که توی مرکز نگهداری حیوانات توی کشور استرالیا کار میکنه. با وجود اینکه عاشق حیووناست ولی چون وسواس داره هیچ وقت تا حالا توی خونش ازشون نگهدار...