سلام به روی ماه نشستتون
خب از اونجایی که من داخل رختخوابم و گیج خوابم پس بدون حرف اضافی بریم برای داستان.
دوسش داشته باشید💜🌈☆☆☆☆☆☆☆
با بوی غذایی که توی بینیش پیچید از خواب بیدار شد.
روی تخت نشست و بو کشید.چقدر این بو براش آشنا و خوشایند بود.
با دستش موهای آشفتشو مرتب کرد و از روی تخت بلند شد.
وارد سالن شد و همچنان بو میکشید.ت:چه بوی خوبی راه انداختی.
جیمین که رو به گاز ایستاده بود و نمیتونست پشتش رو ببینه با صدای تهیونگ غافلگیر شد ، خواست برگرده که چند تیکه روغن روی دستش پرید.+آخخخخخ
ت:چی شد؟!!!+هیچی، چیزی نشد یهویی صدام کردی ترسیدم.
تهیونگ با عجله سمتش اومد و دستشو گرفت.ت:بزار ببینم نسوختی؟
جیمین فقط به بهت نگاش میکرد. براش توجه نشون دادن تهیونگ هم عجیب و هم شیرین بود.
تهیونگ دستشو ول کردو سمت یخچال رفت یه تیکه یخ برداشت و دوباره پیش جیمین برگشت.
با احتیاط یخ رو روی سوختگی گذاشت.جیمین که یکم سوزش حس کرد دستشو عقب کشید.
تهیونگ محکمتر نگهش داشت:وایسا تکون نخور مگه بچه ای...
جیمین با لبخند مهربونی نگاش کرد.تهیونگ یک لحظه سرشو بلند کردو با جیمین چشم تو چشم شد.
ت:چیه؟ چرا اینطوری نگام میکنی.سرشو تکون داد:هیچی همینطوری یاد روزی افتادم که دستت سوخته بود همچین بغض کرده بودی.
ت: من؟!!!!!کی؟
+وقتی برای اولین بار میخواستی استیک بخوری.ت:واقعا!!!!چقدر بد که هیچ کدوم از خاطراتم یادم نمیاد.
+اشکالی نداره میتونیم با هم خاطرات جدیدی بسازیم.تهیونگ چند ثانیه تو سکوت به جیمین نگاه کرد.
به خودش اومد دید قلبش داره تند میزنه.
چند باری پلک زد و یهویی دست جیمینو ول کرد.ت:فکر کنم سوزشش خوب شده باشه.
+هوم دستت درد نکنه.
آخ برم الان استیکا میسوزه.
سریع سمت گاز رفت و بالا سر تابه ایستاد.تهیونگ سرشو خاروند:من الان باید چیکار کنم.
+در چه موردی؟
ت:خب تو داری غذا رو آماده میکنی منم دلم میخواد کمک کنم.
حیمین به ظرفا اشاره کرد.+خب میتونی میزو بچینی.
تهیونگ ظرفا رو برداشت و مشغول چیدنشون روی میز شد.جیمین خندید:خوبه این یه چیزت با تاتا فرق میکنه.
تهیونگ سوالی نگاش کرد.جیمین شونشو بالا انداخت:خب تاتا معمولا هیچ کاری نمیکرد، اگرم کاری میکرد صد در صد خرابکاری میشد.
کلا خیلی بچه تنبلی بود ولی تو برعکسشی.
ت:از کجا معلوم شاید منم مثل اون شدم
جیمین سرشو سمت تابه گرفت و با صدای آروم و ناراحتی گفت:من که از خدامه.
YOU ARE READING
(روباه کوچولوی من) my littel fox🦊
Fantasy🎄Name:My Little Fox (روباه کوچولوی من) 🎭Genre:Fantazy/Fluff/Comedy/hybrid 👬Couple:Minv جیمین یک دامپزشکه که توی مرکز نگهداری حیوانات توی کشور استرالیا کار میکنه. با وجود اینکه عاشق حیووناست ولی چون وسواس داره هیچ وقت تا حالا توی خونش ازشون نگهدار...