Part 22

316 66 26
                                    

خب خب ازونجا که هفته قبل زیاد منتظرتون گذاشتم این هفته خواستم جبران کنم و تصمیم گرفتم یه پارت جدید مهمونتون کنم😛....سر این پارت نمیدونم چطو نمردم😁
...........

مایک: هی.. چی شده چرا خشکت زده؟

وین به خودش میاد

وین: هیچی.. بیا ازینجا بریم

وین آروم پشت سر برایت میره

مایک دنبالش میدوه

مایک: صبر کن با هم بریم

وین زیر چشمی به برایت نگاه میکنه و آروم از کنارش رد میشه

.............

تون تاوان: باورم نمیشه مجبورم این ترمو اینجا باشم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تون تاوان: باورم نمیشه مجبورم این ترمو اینجا باشم

برایت: تا چشم رو هم بزاری میگذره

تونتاوان: خوبیش اینه توام اینجایی وگرنه فکر نمیکنم تحمل کنم

برایت لبخندی میزنه

برایت: سخت نگیر.. کم کم عادت میکنی.. تازشم اینجا کسی جرات نمیکنه چپ نگات کنه

تون تاوان: به هرحال مدرسه خودمو بیشتر دوست دارم

برایت: بس کن...نمیتونی یه ترمو تحمل کنی؟

تون تاوان نفس عمیقی میکشه

برایت: ببینم بابات مجبور بود این موقع سال تنهات بزاره؟

تونتاوان به برایت نزدیک میشه

تونتاوان: خودت بهتر میدونی اینا همش بهونه است..

برایت بهش نگاه میکنه

تونتاوان: هرسال یه بهونه جور میکنن و منو میفرستن اینجا.. مثلا من و تو رو بهم نزدیکتر کنن

برایت: فهمیدن این چیزا کار سختی نیست

تونتاوان با اخم به اطراف نگاه میکنه

تونتاوان : تو که هیچوقت چیزی نمیگی..اوضاع رو هم واسه خودت سخت کردی هم من

برایت: خوشم نمیاد در این مورد حرف بزنم.... بریم سر کلاس

.............

دیو: به نظرت کل ترمو اینجا میمونه؟

دریک نیم نگاهی به دیو میندازه

F4Where stories live. Discover now