12

428 51 31
                                    

اینقدر عجیب بود که با خنده گفت: شوخی میکنی؟

ولی از سکوتش معلوم بود اصلا شوخی نداره.

لبخندش محو شد و خیلی اروم به صندلی تکیه داد. پیشنهاد فوق العاده ای بود اما شنیدنش از دهن تهیونگ یکم ... غیرعادی بود:|

- مطمئنی؟
با چشماش تایید کرد و منتظر جواب سویون بود اما اون دختر برای جواب دادن دست دست میکرد!

کار توی کمپانی؟ با تهیونگ؟ هر روز؟ حالا هم توی آپارتمان روبه رو میشن هم کمپانی!؟

از اینکه از " هم کمپانی" توی ذهنش استفاده کرد ، بیشتر عصبی شد. خیلی عجیبه که اون پسره اخمو ازش میخواست کنارش توی کمپانی کار کنه ، همینم باعث میشد برای جواب دادن دو دل بشه.

-به چه عنوان؟
....

~ پس توی میکاپ ارتیست مهارت داری!
- درسته

نگاه استف روی مدارکش بود که با خوندنش اینورو اونور میشد.

اسکن کردنش که تموم شد ، سرشو بالا گرفت و با لبخند جواب داد: اگه تهیونگ شی تاییدت میکنه ، پس حرفی نمیمونه !
ولی...!

پروندشو جلوش گذاشت و ادامه داد: باید یک ماه به عنوان کار آموز فعالیت کنی ، اگه مهارت لازمو ازت ببینیم میتونی به طور رسمی اینجا کار کنی!

همین جواب کافی بود تا توی ذهنش نقشه های خوش گذرونیشو توی تک تک راهرو های این کمپانی رو کارگردانی کنه!

- خیلی ممنونم ناامیدتون نمیکنم
~ میتونی کار اموزه میکاپ آرتیسته آقای پارک باشی
سیخ نشست و با ذوق گفت: جیمین؟؟؟؟
استف به منفی سر تکون داد و گفت: پارک سونگهون!

تهیونگ هیچ علائم حیاتی توی چهرش دیده نمیشد ، انتظاری ام نمیرفت چون اصلا براشم مهم نبود قراره برای کی کار کنه!

اون فقط برای عذاب وجدانش براش کار جور کرده بود!

تهیونگ: مبارک باشه مین سویون!
منتظر جوابش نموند و از دفتره استف بیرون رفت... حرکاتش عجیب بود اما اهمیتی نداد و روبه استف گفت: سونگهون کجاس؟
....

هوا خنک بود اما اذیتش نمیکرد پس فرصت خوبی بود تا ذهنشو با اتفاقایی که از صب تاحالا افتاده بود مرتب کنه.

هیچ اسمو رسمی نداشت! این چه جور دبیویی بود که سونگهون هیچ ردی از خودش توی اینترنت به جا نذاشته؟

از همین امروز میخواست دبیو کنه پس قراره سرش با کارای آرتیست جدیده کره حسابی گرم بشه...

SnowFlowerWhere stories live. Discover now