نور افتاب نميذاشت بخوابه ، با چشماى نيمه باز به اطراف نگاهى انداختو با ناله گفت: آجوشى كِى پرده هاى اتاقمو تورى كرده؟ اون قبليا چش بود؟
چشماشو ماليد و دوباره اطرافو نگاه كرد ، يه چيزى عجيب بود... يهو متوجه شد اينجا نه اتاقشه نه خونه ى كيم ته ته! متعجب به سُرم توى دستش نگاه كرد و گفت: اينجا چه خبره!؟ فكر كنم اينقد انبارو تميز كردم رفتم تو كما!
+كما؟از صداش ترسيد ، فكر نميكرد كسى توى تراس باشه. ميتونست سايه شو از توى تراس ببينه . از روى صندلى بلند شد و داخل اومد، به صورت سويون نگاهى كرد و متوجه شد صورتش برعكس ديشب رنگو روحى به خودش گرفته ؛ كاملا معلوم بود حالش خوب شده . آروم سرى تكون داد و گفت: پس من ديگه ميرم
-هووووى اجوشششى كجا!!!! نميخواى بگى چى شده؟
دستش روى دستگيره ى در موند . نگاش كرد و جواب داد: تب كرده بودى منم آوردمت اينجا
-تب براى چى؟
+پريشب كى تو قايق خوابيد؟
-عووووووو!تازه يادش اومد براى چى مريض شده . با قيافه ى شيطونى با دستش علامت اوكى نشون داد : حالا ميتونى برى!
چشماشو تو حدقه چرخوند و گفت: يه ساعت ديگه ميام دنبالت
-باشه..
با لباساى بيمارستان توى راهرو ها قدم ميزد ، بدنش حسابی روى تخت كوفته شده بود پس بد نبود یکم توی بیمارستان قدم میزد . تمام مسیر نگاهش به اطراف بود تا اینکه پوزخندی زد و وارد سرویس بهداشتی شد . جلوى آينه نگاهى به خودش انداخت ؛ زير چشاش پف كرده بود و بيشتر از ادما به مترسك شبيه بوداز توى آينه پشت سرشو نگاه كردو لبخند کجی زد: بيا بيرون!
اما هيچ عكس العملى ازش نديد
-باشه! پس من ميام
سمت يكى از اتاقكا رفت و با لگد بازش كرد . دختر هول شد و جيغ بلندى كشيد: ولممممم كنننننن چی کار میکنیییییی؟دقیقا طبق انتظارش دوستاش از در وارد شدن و سمتش حمله ور شدن . از موهاى دختره گرفت و بدنشو با شدت به سمتشون هل داد كه همشون خوردن به هم و مثل دومینو روى زمين افتادن.
ناله هاشون قطع نميشد ، سمت در اصلی سرویس بهداشتی رفت و سریع قفلش كرد .
چنگی تو موهاش زد و به وضعشون خنديد: واو ساسنگاى كيم تهيونگ! شماها چرا منقرض نمیشین؟ریلکس دستاشو شست و گفت: فكر كردين من نميفهمم اينجا كمين كردين؟
~چى ميگى چه ساسنگىىىىىى!
-باشه پس دوربيناتونو بدين!
خواست جيغ بزنه اما محكم یه کشیده تو صورتش کاشت و روی زمین افتاد: عاااااااااااى!!!!!
-اگه جیغ بزنین قبل از اينكه كسى نجاتتون بده!خودم ميفرستمون اون دنيا
دستشو جلو برد و به دوربيناشون اشاره كرد-رد كن بيادددد
سريع هر سه دوربيناشونو دستش دادن .
عقب رفتو دوربينارو چك كرد و با خنده گفت : كيم تهيونگ اينجا چه باحال افتاده! هنوزم خوش عکسه! بهش حسودیم میشه...

JE LEEST
SnowFlower
Fanfictie-آجوشى متاسفم اما قراره يه ماه تحملم كنى! ژانر: • رمنس • درام Boyxgirl