Part 23/2

485 143 4
                                    


خیلی زود هر دوشون از شر لباسای مزاحم خلاص شدن  . چانیول  با بوسه و مکیدن  نشونه های مالکیت روی تن امگاش میذاشت و امگا از این وضعیت راضی بود شاید هم چون تو هیت بود راضی بود و وقتی هوشش سرجاش میومد دیوونه بازی درمیاورد.چانیول شونه و گردنش رو با زبونش خیس کرد و بکهیون گردنش رو بالا داد تا چانیول راحت تر بتونه کارش رو بکنه و حالا که جا برای چانیول بیشتر شده بود چند بوسه ریز همونجا گذاشت و دندونای نیشش رو روی گردن بک فشار داد بکهیون با دردی که توی پوستش ایجاد شد هیسی کشید و چانیول برای اینکه خونمردگی زیاد درد نداشته باشه تنها با زبونش همونجا را لیسید . 

وقتی بک رو بیش اندازه بی طاقت کرد پاهاشو از هم فاصله داد و عضوش رو اروم وارد کرد . بکهیون وجود نداستن چند ماه رابطه تنگ بود و این تنگی باعث میشد کمرش درد بگیره وقتی مطمئن شد بکهیون به سایزش عادت کرده ضربه زدن رو شروع کرد و همزمان حرفای کثیفی رو روانه  گوش پسر کوچکتر میکرد ....

-----

هر دوشون روی مبل نشسته بوده و با یه فنجون قهوه تو دستشون به فیلمی که داشت پخش میشد نگاه میکردن 

چانیول تو جاش یکم جا به جا شد و دستش رو روی پشتی مبل گذاشت و یه ذره از قهوه اش خورد که با حرفی که دختره توی فیلم گفت توی گلوش پرید .. 

از کی تا حالا توی این فلش فیلم های صحنه دار بود . وقتی تنفسش منظم شد دستشو دراز کرد تا کنترل رو برداره خاموشش کنه که با سنگینی نگاه بک روش و حس فرومون هاش با تعجب برگشت سمتش . 

ابروهاش رو  داد بالا و با بیچارگی و تعجب لب زد _ بازم ؟ 

بکهیون سری تکون داد و بهش نزدیک تر شد و با هل دادنش روی مبل روش دراز کشید چانیول دستاشو دور کمرش حلقه کرد 

_ بک اگه به فکر کمر من نیستی حداقل به فکر خودت باش اونقدر این دو روز سکس کردیم که زخم شدی

لبهاشو به لبهای الفاش کوبوند و بعد چند لحظه مکیدن روی لب هاش زمزمه کرد - خفه شو الفا فقط کارتو بکن 

و باز لب هاش رو روی لبهاش گذاشت . انگار که قصد دیوونه کردنش رو داشت پیرهنش رو از تنش دراورد و این بار لبهاش عضلات سفت و خوشفرم شکم و سینه اش رو لمس کرد 

الفا سرشو به مبل فشار داد تا ناله اش بلند نشه و طولی نکشید که با حس لب های بک  دور عضوش ناله اش بی اجازه از بین لب هاش ازاد شد . 

نفس نفس زنان زمزمه کرد _ ام..امیدوارم همیشه.تو .هه..هیت باشی 

و چنگی به موهاش بک زد اروم به خودش فشار داد .  


هر دو بی حال کنار هم روی مبل افتاده بودن و نفس نفس میزدن چانیول موهای خیس از عرق بکهیون رو نوازش کرد  و بوسه ای روی پیشونیش گذاشت 

_ بکهیون باید بریم دکتر 

با چشمای بی جونش نگاش کرد - دکتر چرا 

_ توی این سه روز بیش تر از 15 بار سکس داشتیم 

- به خاطر هورمونامه درست میشه 

_ نگرانتم 

بک بیشتر به سمتش چرخید و سرش رو  روی سینش گذاشت - اگه میخوای دوباره به فاکم ندی بهتره نگرانم نشی 

با تعجب به صورتش نگاه کرد _ چراا 

چشمای بک بسته شد - چون وقتی نگران میشی بیشتر از همیشه جذاب و سکسی میشی و نمیتونم دربرابرت مقاومت کنم 

----- 

بالاخره هیت بکهیون تموم شده بود و به حالت عادی برگشته بودن 

بکهیون متوجه شده بود که  توی یه خونه دیگس و توی خونه ی قبلی نیستن . چانیول باهاش خیلی ملایم رفتار میکرد و اروم بود . فهمیده بود که مارک شده ولی هیچ ریکشنی نشون نداده بود و این   چانیول رو میترسوند . چان فکر میکرد بعد اینکه فهمیده مارک شده دیوونه میشه وگریه میکنه و اخرشم تنهاش میزاره درحالیکه خیلی هم اروم رفتار کرده بود . از روزی اخری که سکس داشتن تقریبا 5 روز میگذشت و هیچ کدوم تمایلی به انجام دادن دوبارش نداشتن و تنها دلیلش هم این بود که 7 روز بالای 30 بار سکس داشتن . بکهیون امشب منتظر بود تا چانیول برگرده و درباره خیلی چیزا حرف بزنن برای همین ترجیح داد اول بره یه حموم و بعدش یه غذایی درست کنه 

لباس هاش رو دراورد و زیر دوش اب ایستاد . قطرات اب داغ اروم روی بدنش سر میخوردن و روی زمین میفتادن . وقتی بدنش قشنگ خیس شد مقداری از شامپو رو توی دستش ریخت  و موهاش رو ماساژ داد تا تمیز بشن 

وارد خونه شد و نگاهش رو دور تا دور خونه چرخوند با ندیدن بک صداش زد 

_ بک ، عزیزم 

سری به اشپزخونه کشید و با ندیدنش دوباره صداش زد که صدای اب از اتاق توجهشو جلب کرد 

وارد اتاقشون شد و با دیدن چراغ روشن حموم فهمید  که بک توی حمومه 

لباس هاش رو دراورد و وارد  حموم شد با دیدین بک لبخندی زد اون درست مثل یه پاپی کوچولو بود 

از پشت نزدیکش شد و بغلش کرد .. بک هینی از ترس کشید و با ترس به عقب برگشت 

- ترسیدم چانیول 

_ چطوری کوچولو 

معذب یکم جلو رفت  که باز  با دستای چان به سرجاش برگشت - خوبم 

زیر گوشش اروم لب زد _ من که همه جاتو دیگه دیدم کجا فرار میکنی 

با خجالت سرشو پایین انداخت 

چانیول برش گردوند _ خجالت  نکش کوچولو بیا زود دوش بگیریم بریم یه چیزی بخوریم من اونقدر گشنمه که ممکنه تو رو بخورم و انگشتش رو روی لب پایینی بک کشید . 

 لب هاشو گاز گرفت و با تردید یه دستشو دور گردن الفا حلقه کرد و اروم لبهاشو به لبهاش چسبوند 

چانیول خشک شده بهش نگه کرد ولی بعد دستش دور کمرش حلقه شد و یکمی کشیدش بالا .. 

بعد اینکه نفس کم  اوردن از هم جا شدن و چانیول تونست زمزمه بکهیون رو بشنوه - باید با هم حرف بزنیم 



With You Under Moonlight / با تو زیــر نـــور ماه   [ChanBaek]Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ