خوبی و بدی.....خیر و شر....تاریکی و روشنایی .....این کلمات باهم در تضاد اند اما وقتی کنار هم قرار میگیرند یک کلمه را میسازند...زندگی....
در وجود همه انسان ها هم خوبی وجود داره هم بدی...این خود انسان هست که انتخاب میکند کدوم باشد!
حالا چی میشود اگر یک انسان مهربان..بدی درونش ازاد شود!مانند هیولایی که هم خودش و هم اطرافیان را نابود میکند!
هیولایی ترسناک که هیچ چیز نمی شناسد..دوست ...خانواده...گذشته..
هیچ کدام برایش اهمیتی ندارد!
اما عشق چی؟؟؟عشق میتواند هیولا را رام کند؟عشق میتواند باعث طلوعی دوباره از خوبی درون این هیولا شود؟!
باید دید!!!*این فف ممکن است دارای صحنه هایی باشد که برای تمام سنین مناسب نیست(صحنه هایی از شکنجه و اسمات)
YOU ARE READING
The monster inside+18
Fanfictionهری پاتر درحال نبرد با ولدمورت بود که ناگهان اتفاقی عجیب افتاد! هرماینی دوست صمیمی هری...طی اتفاقاتی تغییر کرد و تبدیل به دست راست ولدمورت شد! اما چه چیزی باعث این تغییر شد؟ _______ +تو....تو..تو گفتی دوستم داری!؟ _و تو احمق باور کردی! __________ +چ...