خیلی زود مک گوناکال و اسنیپ همه بچه ها را اماده حرکت کردند
اسنیپ جلوی تمام بچه ها ایستاده بود در همان حال با صدای بلندگفت:همه اماده حرکت باشید..بچه های بزرگتر حواسشون به کوچکتر ها باشه
همه بچه ها سرتکان دادند و گروه گروه شروع به حرکت کردند
دریکو و هرماینی پشت همه بچه ها و با فاصله کمی حرکت میکردند
مک گوناکال به انها نزدیک شد و روبه هردوی انها گفت:حواستون به بچه ها باشه و باهم کار کنید
با این حرف دریکو تقریبا به خنده افتاد اما با چشم غره هرماینی سعی کرد خنده اش را جمع کند
مک گوناکال نگاهی از سر تاسف به دریکو انداخت و از انها دور شد
دریکو بی توجه به نگاه او به اطراف چشم دوخت که
رون و هری را در اخرین گروه دید کاملا مشخص بود انها اینجا هستند تا نزدیک هرماینی باشندریکو با نیشخند نگاهی به رون و هری انداخت و گفت:پاتح و ویزلی فکر میکنن با اخر گروه بودن میتونن ازت محافظت کنن؟
هرماینی نگاهی کوتاه به هری و رون انداخت و با صدای سرد و ارامی گفت:من نیاز به کمک کسی ندارم..خودم میتونم از خودم محافظت کنم
دریکو جوابی نداد...چون ناگهان نگاهش خیره چشم های شیطون الیا شد
اون دخترک نامشروع با شرطی که گذاشت فقط مشغله فکری جدیدی برای دریکو ساخت
سعی کرد برای بار چندم به شرط الیا فکر نکند..حالا کارهای مهم تری برای انجام داشت!
*****
با لبخندی پیروزمندانه گفت:کتیبه ها رمزگشایی شدن سرورم
ولدمورت پوزخندی زد و گفت:کارت خوب بود..اما اول به مهم ترین عنصر کار نیاز داریم...تونستی پیداش کنی+مشکلی نیست سرورم..پیدا کردنش اسان نبود اما فقط چند ساحره در ان زمان به دنیا آمدند و من نزدیک ترینشون را انتخاب کردم
ولدمورت سر تکان داد و گفت:اسمش چیه و کجاست؟
با اطمینان جواب داد:هرماینی گرنجر سرورم..در هاگوارز درس میخونه
ولدمورت:خوبه کارتو شروع کن
+بله سرورم ..فقط نیاز به استفاده از چند مرگخوار دارم
ولدمورت:هرکاری میخوای انجام بده..فقط اون چیزی که میخوامو برام بیار
بدون حرفی اضافه سرتکان داد
مرگخواری از بیرون صدا زد:سرورم لوسیوس مالفوی اومده
ولدمورت با دست اشاره کرد تا لوسیوس وارد شود
با چشم های پر از کینش نگاهی به لوسیوس انداخت و با یاداوری نقشش لبخندی زد و پس از تعظیم بدون توجه به لوسیوس از سالن خارج شد
YOU ARE READING
The monster inside+18
Fanfictionهری پاتر درحال نبرد با ولدمورت بود که ناگهان اتفاقی عجیب افتاد! هرماینی دوست صمیمی هری...طی اتفاقاتی تغییر کرد و تبدیل به دست راست ولدمورت شد! اما چه چیزی باعث این تغییر شد؟ _______ +تو....تو..تو گفتی دوستم داری!؟ _و تو احمق باور کردی! __________ +چ...