(پایان فلش یک)
"تاریکی همیشه بد نیست....شاید خوب باشد..باعث میشود خودم را نبینم.....شاید روزی بزرگترین ترسم نمره کم یا اخراج از نفرت انگیز ترین جای دنیا بود...اما حالا تنها ترسم دیدن خودم در اینه است!
مشکلی نیست....خوشحالم!شاید بقیه فکر کنن درونم تاریک شده...تاریکی همراه کینه ای قدیمی!
اما بدون تو تنها نور روشن درون منی!حیف درونم سیاه تر از ان شده که پاکی تو بتواند روشنش کند!
دفترچه را بست و جلد ان را لمس کرد!یعنی یک روز این نوشته ها رو میخواند!؟
امیدوار بود ان روز درکش کند
دفترچه را درجای همیشگیش گذاشت و از اتاق خارج شد....کارهای زیادی برای انجام دادن داشت!
(فلش بک)
با درد شدیدی زیر دلش چشمش را باز کرد
هیچ چیز یادش نمی امد!
با گیجی به اطراف نگاه کرد
یکی از اتاق های سه دسته جارو بود!
به روز روی تخت نیم خیز شد....اما با دیدن بدن برهنه خودش با ترس و تعجب جیغ بلندی کشید و ملافه کنار دستش را دورش پیچید
دل دردش شدید تر شد....بین پاهاش و کمرش هم درد میکرد!
با ترس ملافه را بیشتر دور خودش پیچید
صدای در حمام به گوشش رسید
به سمت در برگشت و ناگهان دریکو مالفوی را انجا دید!
هرماینی:تو....ت...و....اینجا....اینجا چه...چه خبره؟!
دریکو یک قدم جلو امد اما با دیدن هرماینی ترسیده که بیشتر ملافه را دورش می پیچد ایستاد...اون چه کار کرده بود؟!
اینجا چه کار میکرد!؟
با تعجب یک قدم عقب رفت
سعی کرد فکر کند اما هیچ چیز یادش نبود...انگار ذهنش خالی از هر خاطره ای شده بود!
مانند زمانی شده بود که بیش از اندازه مست میشد و چیزی به یاد نمی اورد!
اما حالا مطمعن بود مست نیست.
.فقط هیچ چیز یادش نبود!انگار در چند روز گذشته به خواب رفته و حالا بیدار شده است
با بهت زمزمه کرد:اینجا.....اینجا چه خبره؟
هرماینی با ترس اب دهانش را غورت داد و محتاطانه به دریکو نگاه کرد
هرماینی:من...من اینجا..چیکار میکنم؟
دریکو با گیجی به هرماینی نگاه کرد:ن....نمی دونم!
هرماینی فقط با تعجب به دریکو نگاه کرد
دریکو به دور اتاق نگاه کرد...شبیه یکی از اتاق های سه دسته جارو بود!
اما چرا باید انجا با گرنجر باشد؟!
YOU ARE READING
The monster inside+18
Fanfictionهری پاتر درحال نبرد با ولدمورت بود که ناگهان اتفاقی عجیب افتاد! هرماینی دوست صمیمی هری...طی اتفاقاتی تغییر کرد و تبدیل به دست راست ولدمورت شد! اما چه چیزی باعث این تغییر شد؟ _______ +تو....تو..تو گفتی دوستم داری!؟ _و تو احمق باور کردی! __________ +چ...
