با حرف سوروس نگاهش کرد و با صدای خالی از احساس گفت:میخوای به چی برسی اسنیپ!
سوروس ناامید زمزمه کرد:هیچی!
هرماینی لبخندی زد و با بستن چشم هاش اپارات کرد!
وقتی دوباره چشمشو باز کرد جلوی ورودی عمارت خودش بود.
..نفس عمیقی کشید و درحالی که سعی میکرد چهره مهربان به خود بگیرد وارد عمارت شد
*فلش بک*
به سکوی قطار نگاه کرد!ترجیح میداد هرچه سریع تر با وارد قطار شدن خودش را از نگاه های نارسیسا دور کند!
لوسیوس:حواستون به همه چیز باشه و مراقب هم دیگه باشید!
با تمام شدن نصیحت های بی پایان لوسیوس لبخندی زد و زیر لب با خداحافظی ای ارام وارد قطار شد
پسر لوسیوس نیز پشت سرش وارد شد...ان پسر به نظرش بیش از اندازه مغرور بود حتی بیشتر از مادرش!
ارام در راه روی قطار راه رفت و به کابین ها نگاه کرد...بیشتر کابین ها پر بود و بچه ها با سر و صدا مشغول احوال پرسی باهم بودند
همان طور که به اطراف نگاه میکرد متوجه پسر لوسیوس شد که وارد یکی از کابین ها میشود!
چند لحظه به کابینی که پسر لوسیوس واردش شده بود نگاه کرد...دو دل بود اما به یاد حرف لوسیوس افتاد که ازش خواسته بود به دنبال پسرش برود!
پس با نفس عمیقی در کابین را باز کرد و وارد شد
با وارد شدنش همه افراد داخل کابین به سمت در برگشتند و نگاهش کردند
سرسری به همه انها نگاه کرد
اول پسری با پوستی رنگین را دید که کنار پسری دیگر با موهایی فر و قهوه ای نشسته بوددر کنار انها دو پسر تپل که بنظر میرسید برادر باشند نشسته و
بر روی صندلی های روبه رو یک دختر با موهای کوتاه مشکی و درکنارش پسر لوسیوس نشسته بود
وقتی نگاهش به پسر لوسیوس رسید...دید او با چشمهایی خشمگین نگاهش میکند
به زور اب دهانش را قورت داد
همه به شکل بدی نگاهش میکردند و دریکو از همه بدتر بود!
ناگهان دختری که کنار دریکو نشسته بود با خشم غرید:به چی نگاه میکنی سال اولی گمشو بیرون
به دختر نگاه کرد اما قبل از اینکه چیزی بگوید پسر موفرفری گفت:بیخیال پانسی اون فقط یه بچست و حتما گم شده!
پانسی با غر گفت:تئو دخالت نکن...توهم برو بیرون دیگه
با خجالت زمزمه کرد متاسفم و برگشت تا از کابین خارج شود اما قبل از خروج کاملش پسر لوسیوس با صدای سردی زمزمه کرد:بیا بشین
ŞİMDİ OKUDUĞUN
The monster inside+18
Hayran Kurguهری پاتر درحال نبرد با ولدمورت بود که ناگهان اتفاقی عجیب افتاد! هرماینی دوست صمیمی هری...طی اتفاقاتی تغییر کرد و تبدیل به دست راست ولدمورت شد! اما چه چیزی باعث این تغییر شد؟ _______ +تو....تو..تو گفتی دوستم داری!؟ _و تو احمق باور کردی! __________ +چ...