Part 34: True Disaster (1)

737 148 543
                                    

چطوریننن؟
این رو باید زودتر آپ میکردم ولی این هفته انقدر پروژه و امروز یه ارائه فاکی داشتم که یه دور رفتم اون دنیا و برگشتم😂

💢💢این چپتر صحنه خشونت و شکنجه با کلی جزئیات داره، پس اگه اذیت میشین مراقب خودتون باشین و نخونینش.








یونگی در سرمای صبح بی رنگ بیدار میشه.

گرمای ماندگار خاکستر آتیش در مقایسه با بدن هوسئوک، که مثل اجاقی سوزانه، کار زیادی از پیش نمیبره. اون هنوز تو رویاست و به آرومی نفس میکشه‌. یونگی با دقت از جاش بلند میشه و ملافه رو روش میکشه‌.

خوابش بهتر از چیزی که هفته‌ها داشت بود. با این حال، اون خستگی که تا مغز استخونش رخنه کرده کلافه‌اش می کنه. چند روز خواب خوب لازمه تا چیزی که این ماه اخیر از دست داد رو دوباره بدست بیاره‌.

درِ بین آشپزخونه و هال رو میبنده و بعد از درست کردن قهوه، برای لذت بردن از فنجونش بیرون میره. باد موهاش رو نوازش می کنه و به داخل کت چرمش میخزه تا پوستش رو قلقلک بده. چند سیگار رو تموم می کنه و بعد به این نتیجه میرسه که صبحانه تموم شده.

وقت کاره‌.

به داخل برمیگرده و یه ملافه و کلیدهای دومین ماشین رو میگیره، همونی که تهیونگ روند. 

ماشین ۴×۴ با رنگ دیوونه کننده‌اش سرش فریاد میزنه و یونگی بهش اعتنایی نمیکنه تا کیای مشکی رو باز کنه. اول چک می کنه خیابون خالی باشه و بعد صندوق رو باز می کنه.

مامور آرین بیهوش داخلش دراز کشیده.

یونگی موفق شد قبل از اینکه تیم اتاق رقص رو ترک کنه، اون رو از BMW به  کیا منتقل بکنه. مرد از اون موقع این داخل مونده و دوز سنگینی از مواد که به لطف افراد گوآن بدست آورد ساکت نگهش داشته.

حتما کل شب کاملا نشئه بود، و این توصیف خوبشه‌، یونگی میتونه ببینه که مرد خودش رو خیس کرده. عالیه‌.

بدن آرین رو داخل ملافه میپیچه و مرد رو روی شونه‌اش میذاره و در صندوق رو میبنده.

به سمت خونه برمیگرده ولی به جای ورودی اصلی، به آلونک میره. آلونکِ دور افتاده از آجرهای کلفت قدیمی ساخته و با خزه پوشیده شده. یونگی یکی از گلدون ها رو با لگد کنار میزنه تا کلید در قدیمی رو پیدا کنه‌. بعد از باز کردنِ در، با سوزش ریه‌هاش به خاطر ابر‌های گرد و غبار به سرفه میفته.

مامور آرین رو پایین میندازه و در رو پشت سرش میبنده. دستش رو روی شلوار جینش تمیز می کنه و بعد از روشن کردن سیگار دیگه‌ای، بین قفسه‌ها به جست و جو میپردازه.

یه برزنت، بست های لوله، کمی رنگ و طناب. یونگی برزنت رو روی زمین پهن می کنه و بدن مامور آرین رو روش مخوابونه. طناب رو باز می کنه و از بالای ستون‌های چارچوب عبورش میده و باهاش چند گره تمیز میزنه. وقتی کارش تموم شد، از بست های لوله برای بستن دست و پای مامور آرین استفاده می کنه. در آخر دست مرد رو با طناب میبنده و بلندش می کنه. 

Agust D 2Where stories live. Discover now