سلومممممممم. بینین کی اینجاستتتت
شرط میبندم برگاتون ریخته که چه سریع اپ کردم.😁🍂
ولی دیدم اصلا زشته پسرا اینطوری بیلبورد رو ب چوخ بدن و من اپ نکنم.خب بزارین یکم عر بزنم.
نقکییکقزکنیکقنیکبنقکیگیکببنکبنیکینیکینیکینکزنزکینیگیننییینگزتنینقنیککیستیتقنیکططنسکسنییکینسنسسیککیکینیین.اوکی عر زدنم تموم شد بخونین و لذت ببرین. 😘🤗💜
فقط آخر چپتر یه نوت کوچیک هست که لطفا بخونین.
جانگکوک در حالی که قلبش با شدت میتپه وارد موزه میمون میشه. (م: یه بار دیگه گاییدم اسمشو)
نمیتونه جلوی نگرانیش رو بگیره. مضطرب بهترین کلمه برای توصیفشه. هرچی نباشه، اون مادرشه. جانگکوک سالهاست اون رو ندیده.
کلوب، به جز چند کارمندی که حضور دارن، خالیه. جانگکوک محتاطانه و با این فکر که اون ها چقدر از ماجرا رو میدونن تماشاشون می کنه.
اینطوری که معلومه، چیز زیادی نمیدونن. وگرنه از ورود این همه آدم متعجب میشدن.
آگوست اینجاست، البته که هست. ولی تنها نیست. چهار مرد دیگه هم پشت سرش هستن، که شباهت زیادی به جانگکوک دارن. از نظر چهره، حالت بدن، لباس. یک روز کامل طول کشید تا پیداشون کنن، ولی اون و آگوست موفق شدن.
چهار بازیگر. که تا جایی که میشد بهشون اطلاعات دادن. چند ساعت وقت داشتن کل داستان زندگی جانگکوک رو یاد بگیرن و به جزئیات مهم مسلط بشن.
مادرش ازشون سوال میپرسه. از این بابت مطمئنه.
این نقشه از نقشه قبلی شون که راجب جواهرات بود الهام گرفته شده. جا به جا کردن واقعی با بدل. قبلا چون وقت واسه آماده شدن داشتن راحت تر بود. این موقعیت کاملا بالبداهه بود. مجبور شدن کل عملیات رو به سرعت آماده کنن و ارتشی از جانگکوک های تقلبی بسازن. تا مادرش اصلا نتونه تا وقتی خودشون موافقت نکردن اون رو بشناسه.
آگوست به طرز تعجب آوری بدون غر زدن با نقشه موافقت کرد. کمکش کرد اون بازیگر ها رو پیدا کنه و بهشون اطلاعات بده. همچنین قبول کرد مبلغ هنگفتی بهشون بده. نه اینکه جانگکوک خودش پول نداشته باشه ولی آگوست خیلی از اون ترسناک تره. امیدوار بودن اگه آگوست رهبری کار رو داشته باشه اون بازیگر ها جرئت حرف زدن پیدا نکنن.
"رسیدیم."
آگوست جلوی حرکت شون رو میگیره و برمیگرده تا تک تک نگاهشون کنه. یه لحظه دیگه به جانگکوک نگاه می کنه تا مطمئن بشه آماده ست و بعد سرش رو تکون میده و در میزنه.
زنی بهشون خوش آمد میگه. خب، خوش آمد… ظاهرش اصلا خوش آمد گو نیست. با اون موهای آبی و خالکوبی های روی بدنش بیشتر ظاهری تهدید آمیز داره.
YOU ARE READING
Agust D 2
Actionفصل دوم آگوست دی.فیک ترجمه شده. یونگی داره بیخیال میشه. داره آگوست رو رها میکنه. چون با وجود آفتاب، درخت های نخل و دریا، کی به یه آدم کش نیاز داره؟ ولی به شکل بی رحمانه ای بهش یادآوری میشه نمیتونه از هویتش فرار کنه، نه تا یه میلیون سال دیگه. چون به...