Part 8: Eenie meenie minie moe... (1)

941 187 215
                                    

چهار روزه میخوام اینو اپ کنما🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️




یونگی با دوربین نامجون تو دستش روی سقف نشسته. کت چرمش نمیتونه خیلی خوب ازش در مقابل سرما محافظت کنه و دست ها و نوک گوش هاش یخ زدن. یقه اسکیش رو روی دماغش کشیده تا نفس داغش نیمه پایین صورتش رو گرم کنه.

هدفش، گوآن ریونگ، به همراه دو بادیگاردش داره از یه رستوران شیک خارج میشه. یونگی در کل چهارتا بادیگارد رو دید، دوتای دیگه کنار ماشین ان.

از هشت صبح داشته تعقیبش می کرده تا بفهمه گوآن الان چه آدمی شده. نامجون روز قبل رو صرف تحلیل و بررسی داده مظنون هایی کرد که ان آی اس در اختیارشون گذاشت. در نهایت به سه هدف احتمالی رسید.

گوآن رینگ، پنجاه و چهار ساله، با پیشینه ارتشی. دلال اسلحه شخصی بی اچ با قرارداد اختصاصی. اون قبل از اینکه یونگی وارد گنگ بشه داشته واسه بی اچ کار میکرده.

بی اچ هیچوقت بهش اعتماد نداشت، حتی بعد سالهای بی پایانی که با هم کار کردن. اون اولین متقاضی دنبال جایگاه رئیس بود.

دومی لانگ میونگه. لانگ آدمی با روح پیر و تو بدن یه انسان سی و پنج ساله ست. اون از وقتی یونگی آسانی، "رئیس" سابق جیمین رو کشت، شروع به کار واسه بی اچ کرد. اون قابل اعتماد بود. و حرفه ای... تا یه حدی. طی گذر سالها، بی اچ کم کم بهش کارهای مهم تری داد تا اینکه اون رو به عنوان رئیس فاحشه خونه هاش انتخاب کرد.

لانگ کسی نبود که وقتی بی اچ زنده ست بهش خیانت کنه. ولی حالا که مرده، ممکنه اون همون کسی باشه که داره نمایش رو میگردونه.

یونگی آخرین کاندید رو نمیشناسه. جانگکوک فورا اون رو از لیست انتخاب کرد. دوهن اولیسِس. اسمش عجیبه. و رزومه اش از اونم عجیب تره.

اون کمتر از یه سال بعد رفتن یونگی به گنگ ملحق شد و شروع به کار پیش بی اچ کرد. جانگکوک اون رو اطراف دفتر میدید که با پدرش پچ پچ میکنن، یا تو ملاقات های خصوصی. هیچوقت دقیق نفهمید وظیفه اون چیه. بی اچ همیشه به جانگکوک میگفت، "به اولیسس توجه نکن. اون فقط اینجاست تا آشغالا رو ببره." حالا منظورش هرچی که بود.

پس یه ابهام بود. ولی جانگکوک به نظر فکر میکرد اون انقدر خیال پرداز هست که بخواد دنبال جایگاه بی اچ بیفته.

فروشنده مواد و دلال آثار هنری بی اچ رو از گزینه ها خارج کردن چون میدونستن جفتشون یا زیادی احمق یا زیادی راحت طلب تر از اونین که دنبال این مقام برن.

پس الان یونگی داشت گوآن رو تماشا میکرد و از ملاقات ها و جزئیات سیستم امنیتش عکس میگرفت. جیمین رفته بود تا همین کار رو با لانگ بکنه و جانگکوک با دوهن.

نامجون از پشت ایرپیس میپرسه. "چطور پیش میره آگوست؟" یونگی ساعتش رو چک می کنه و دوباره به تماشای هدفش از پشت لنز دوربین برمیگرده.

Agust D 2Donde viven las historias. Descúbrelo ahora