Part 37: Army Brats (1)

545 155 187
                                    

های، اینم از پارت دومم قولم‌ 😂✌

عاقا کل ماهیچه‌های صورتم از دماغ به پایین درد میکنه کسی میدونه ممکنه واسه چی باشه؟😂 دارم میمیرم؟





"من مامور ویژه، لی بئومسو هستم. از نیرو‌های ویژه ان آی اس."

ثانیه‌ای طول میکشه تا یونگی متوجه معنی اون جمله بشه. ان آی اس. با خودش فکر میکنه، نیروهای ویژه. نیروهای ویژه یعنی یه تیم حمله کامل. فقط یک دلیل ممکنه وجود داشته باشه که بخوان اینجا باشن.

که بکشنشون.

یونگی کمی محکم تر اسلحه‌اش رو میگیره و انگشتش رو روی ماشه قرار میده. مامور لی به نظر متوجه حرکتش میشه و هر دو دستش رو به نشانه صلح بالا میبره. "آروم باش."

یونگی که ناگهان خیلی از این مزاحمت بی مقدمه احساس خشم می کنه میغره. "یه دلیل خوب بهم بده که چرا نباید همین جا بهت شلیک کنم؟"

مامور لی حالت نگرانی به خودش میگیره و بعد نگاه کوتاهی به هوسئوک میندازه.

یونگی رد نگاهش رو دنبال می کنه و به نقطه قرمزی که روی پیشونی رقاص افتاده میرسه. نور لیزر. مامور لی تک تیراندازی داره که مستقیم هوسئوک رو هدف گرفته.

خشم یونگی مثل بادکنکی که داره با هوا پر میشه، بیشتر میشه و آماده ترکیدنه. هرچند، حس آرامشی ناگهان بهش غلبه می کنه و به صندلیش تکیه میده و بهتر مامور لی رو هدف میگیره.

"اگه میخوای به مزخرفاتت گوش کنم این روشش نیست..."

مامور لی در حالی که هنوز دست‌هاش رو بالا نگه داشته جواب میده. "کاملا متوجه‌ام." به طرز عجیبی از این نمایش قدرتش خجالت زده به نظر میرسه. "میدونم چقدر به این مرد اهمیت میدی."

همون لحظه که این رو میگه، هوسئوک تو خواب جا به جا میشه و آه آرومی میکشه. یونگی همه تلاشش رو می کنه که چهره‌اش رو در هم نکشه. میتونه بیدارش کنه و اون رو از مسیر تک تیرانداز خارج کنه، ولی مطمئن نیست اگه تکون بخوره مرد پشت اون اسلحه مستقیم به هوسئوک شلیک نکنه.

یونگی متوجه میشه خشابش رو قبل از هدف گیری چک نکرد پس بدون اینکه زمانی برای واکنش به مامور لی بده با یک حرکت سریع خشاب رو بیرون میاره و سر جاش برمیگردونه.

مرد با آرامش توضیح میده. "خشابش رو پر گذاشتم. فکر کردم اگه این کار رو بکنم بیشتر احساس امنیت کنی."

یونگی با ابروی بالا داده‌ای میگه. "خب کار فاکینگ احمقانه‌ای بود. مثلا من الان بهت شلیک کنم، قبل اینکه مامورت بتونه به هوپ شلیک کنه تو مردی."

مامور لی سر تکون میده. "امکانش هست؟" قبل از اینکه یونگی چیزی بگه، مرد دستش رو پایین میاره. مرد جا به جا میشه و کتش رو مرتب می کنه.

Agust D 2Where stories live. Discover now