میترسم سلام کنم منو جر بدید :)
پارت بعد آپه اگه دوست ندارید اینو نخونید مستقیم برید پارت بعد رو بخونید
فقط قبلش یکی دوتا پارت قبلی رو بخونید یکم از داستان یادتون بیاد
خب....نزدیک 7 ماهه آپ نکردم...
نیاز داشتم یه مدت از این بوک دور باشم...
یه سال و خورده ای هست که من شروع به فیک نوشتن کردم و این خب اولین فیکم بود!
راستش تا قبل از اینکه با یکی آشنا بشم خجالت میکشیدم اسمات و چیزای دیگه رو راحت بنویسم و خب این خیلی بده! من سره هر جمله کلی اذیت میشدم و خب به لطف یکی خیلی عوض شدم بزرگتر شدم و راحت تر با خیلی چیزا کنار اومدم
الان میتونم با شجاعت بیشتری بنویسم و قلمم یکمی عوض شده...
قول داده بودم هرگز این بوک رو ول نمیکنم و خب قطعا وقتی یه قولی میدم تا تهش هستم حتی اگه یه مدت طول بکشه :]
از این ب بعد ممکنه خیلی چیزا عوض شه امیدوارم باهاش کنار بیاید
ممنونم از کسایی که هنوزم که هنوزه این بوک رو دوست دارن!
و خب ناراحتم که همون موقع هم که آپ میکردم بعضی ریدرایی ک خیلی دوسشون داشتم رو از دست دادم.... نمیدونم چرا...
خیلی دوستون دارم بیبیز :) فعلا...

ČTEŠ
𝑤ℎ𝑎𝑡 𝑤𝑖𝑙𝑙 ℎ𝑎𝑝𝑝𝑒𝑛? ❥︎
Vlkodlaciزمانی که هنوز هم زندگی های قبیله ای وجود داشتند و گرگینه ها و خون آشام ها با یک قانون از همدیگر جدا شده بودند، آلفا و امگا ای سلطنتی تاج و تخت دنیای گرگینه ها را بدست گرفته بودند و در این راه باید با وجود تمام مشکلات در کنار همدیگر بمانند و در این ر...