ژانر این وانشات انگست و سد اند هستش لطفا اگر دوست ندارید نخونید ☘️~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
قطره اشکی که روی گونش بود رو پاک کرد و یه قدم بهش نزدیک شد
_گفتم جلو نیااا... چطور تونستی؟... چطور تونستی تمام این مدت کنارم باشی و نابودی خانوادم رو ببینی؟؟
گریش شدت گرفته بود. نباید آخرش اینجوری میشد
+جانگکوکا بزار حرف بزنیم خب؟؟
_حرف؟؟ چه حرفی؟؟ حرفی به جز پر پر شدن خواهرم؟؟ دق مرگ شدن مادرم ؟؟ تو میدونستی اون ویروس تو بدن خواهرمه و هیچ کاری
نکردی. توی عوضی ..
دستی که به کتش چنگ زده بود رو کنار زد و یه قدم عقب رفت ولی با شنیدن صدای اون ایستاد
+یه روزی بهم گفتی هر اتفاقی بیفته عشقمون هیچ آسیبی نمیبینه یادته؟؟
_اتفاق؟؟ پارک جیمین تو و پدرت خانواده منو کشتید... با اون ویروس لعنتی که ساختید همه چیزمو ازم گرفتید... حالا میخای عشقمون آسیب
نبینه؟؟
عشقمون رو با نفرت گفت و همونطور که نفس نفس میزد به چهره بی رنگ جیمین خیره شد
+قسم میخورم... به همه مقدسات قسم میخورم تقصیر من نبود کوک
_میدونم تقصیر تو نبود... تقصیر اون ویروس لعنتی بود که ساختی...
چیزی که به خاطر دستور پدرت ساختیش و همه زندگیمو نابود کردی
از اتاق خارج شد و فرود اومدن فرشتش روی زمین رو ندید....***
در ماشین رو باز کرد و مچ ظریف دستشو کشید
_زود باش
چند روزی بود که باهاش سرد حرف میزد.. دیگه نوازشش نمیکرد.
مگه نمیدونست جیمین چقدر تنهاست؟
با کشیده شدن دستش تعادلش رو از دست داد و با زانو روی زمین افتاد.
آهی از روی درد کشید و لباشو روی هم فشار داد. صدای نفس بیرون داده شدهی پسر رو شنید برای همین بدون توجه به درد زانوش از جاش بلند شد و با لبخند شیرینی بهش خیره شد
+حواسم.. نبود
پسر کلافه سری تکون داد و اونو به داخل ساختمون بردرو صندلی نشسته بود و 10 تا آدم دیگه بهش ذل زده بودن.... عین یه شی قیمتی توی موزه با این تفاوت که با انزجار نگاهش میکردن نه تحسین
*پس تو اون ویروس رو ساختی آره؟؟
+م.. من فقط. .یسری فرمول.. نوشتم
#کسی که ویروس رو ساخته قطعا میتونه پاد زهر اونم بسازه
+فرمولی که من نوشتم... فرمول ویروس نبود
-بسه پسر جون با مظلوم نمایی چیزی درست نمیشه... فرمول پاد زهر رو بده و نزار آدما بیشتر از این کشته بشن
+قسم میخورم.. نمیدونم
یقش توسط اون پسر مو بنفش کشیده شد
*چرا حالیت نیست؟؟؟ تا کی میخای با پدرت همراهی کنی و همه مردم رو نابود کنی ها؟؟ تا کی ؟؟؟؟
بدنش میلرزید و اين از چشم بقیه پنهون نبود
*چرا نمیخوای جلو اين لعنتی رو بگیری تا بیشتر از اين آدما رو نابود نکنه ها؟؟
بغض کرده بود و اشک تو چشماش جمع شده بود... چرا کسی نمیفهمید که اون بی تقصیر ه؟؟
_تمومش کنید
با صدای جانگکوک موجی از آرامش تو قلبش عبور کرد
_ اون اینجاست چون میدونه اون ویروس چجوری ساخته شده... پس میتونه کمک کنه پاد زهر رو بسازیم
*هی زده به سرت جانگکوک؟؟ کدوم ما قراره اون ویروس رو توی بدنش نگه داره تا روش آزمایش بشه
پوزخندی به چهره سوالی برایان زد و نگاهشو به جیمین داد
_شاید کسی که مسئولشه