part 2

2.4K 388 18
                                    

کولش و رو دوشش مرتب کرد و به همراه دوستش از خیابون رد شد

ترم جدید دانشگاه شروع شده بود کاراش زیاد بود اما حس و حال خوبی داشت

سال پیش بود که مادرش و از دست داده بود و زندگی تقریباً خوبی با پدر خوندش داشت

مردی که جز عصبانی شدن های ناگهانیش که خیلی خطرناک بود مشکل دیگه ای نداشت

همراه دوستش به خونه نزدیک میشد رفیقش که پسر درس خون و قد بلندی بود گفت: جیمینا

جیمین روبروش وایساد و گفت: چیه؟

تدونگ کولش و مرتب کرد و گفت: این روزا انگار حالت دوباره خوب نیست ، مثل زمانی شدی که مادرت فوت کرده بود

جیمین سرش و پایین انداخت و گفت: چیز مهمی نیست

تدونگ دست رو شونش گذاشت و گفت: حتما هست ...... بهم بگو شاید بتونم کمکت کنم

جیمین به درختی که کنارش بود تکیه داد و گفت: چند روزه حال بدی دارم همش حس میکنم قراره اتفاق وحشتناکی بیوفته ، حتی چند شب هم کابوس دیدم

تدونگ بهش نزدیک تر شد و گفت: اما میتونه بخاطر افسردگیت باشه

جیمین تایید کرد و گفت: خودمم حدس میزنم برای همین باشه به هر حال حوصله به دردسر دیگه ندارم ، واقعا نمیتونم تحمل کن

تدونگ بغلش کرد و گفت: همه چی درست میشه نگران نباش ، اگه هم نشه من کنارت هستم خیالت راحت

جیمین لبخندی زد و گفت: مرسی که هستی هیونگ بدون تو نمیدونم چی میشد

تدونگ فاصله گرفت و گفت: بهتره بری خونه ، مراقب خودت باش هر چی هم شد بهم خبر بده باشه؟

جیمین لبخندی زد و به سمت خونه رفت که دید ماشین مدل بالایی جلوی خونشون وایساده یکم که دقت کرد تونست پسر رییس پدرش و ببینه

چا سونگمین ، کسی که خارج کشور تحصیل کرده بود و جانشین پدرش بود پسری تقریبا جوون که همیشه کراوات می‌بست و مرتب بود و همیشه اخم بزرگی بین ابرو هاش بود انگار نه انگار لبخند زدن بلد بود

همه میگفتن آقای چا پسر دیگه ای هم داره اما کسی چیزی ازش نشنیده بود

وقتی دید سونگمین داره نگاهش می‌کنه به سمت خونه رفت

در و باز کرد و وارد شد

خونه متوسطی داشتن که پنجره های کوچیکی داشت و یه دست مبل خردلی وسط هال بود که رنگش از همیشه بی روح تر به نظر میومد بعد مرگ مادرش همه چیز غمگین تر شده بود اما هنوز هم امیدی به زندگی داشت

پدر خوندش جیهون داشت دنبال وسایلش میگشت

مردی قد بلند با موهای کم پشت و روشن

با دیدن جیمین گفت: جیمینا یه مشکلی تو شرکت پیش اومده من باید برم ، مراقب خودت باش

اصلا حس خوبی به این اتفاق نداشت مشکل همیشه وجود داشت اما کی بود که ندونه آقای چا زیادی سختگیره

yoonmin My Hero [ Completed ]Onde histórias criam vida. Descubra agora