به محض وارد شدنشون جیسونگ به سمت میزش رفت،کتاباش رو از تو جامیز به همراه کیفش برداشت و به سمت انتهای کلاس و میز مینهو حرکت کرد.
مینهو که مثل همیشه تو محاصره ی دخترایه کلاس بود با دیدن جیسونگ بلافاصله رو به هیونجین توپید:"وسایلتو جمع کن برو پیش کک مکی جلو بشین."
هیونجین که احساس می کرد به رفاقت دوسالشون توهین شده دستش رو رو قلبش گذاشت و با دراماتیک ترین حالت ممکن نالید:"هیونگگگگگگگ چطوری دلت میاد بهم بگی برم؟اینقدر دوستیمون برات بی معنا و بی ارزشه؟"
مینهو که اعصاب مسخره بازیایه پسر رو نداشت کیف هیونجین رو برداشت و کنار پای فلیکس شوت کرد:"هیون بزن به چاک تا بقیه چیز میزاتم پرت نکردم."
هیونجین با فهمیدن وخیم بودن اوضاع سریع دفتر و مدادی که سر کلاس باهاشون طراحی می کرد و برداشت و همون طور که زیرلب غرغر می کرد سمت فلیکس قدم برداشت::عنتر وحشی."
فلیکس که به زور جلوی خندشو نگه داشته بود کیف هیونجین رو،رو میز بغلی گذاشت و سعی کرد خیلی به هیونجینی که با ناراحتی لباشو بیرون داده بود و تو کیوت ترین حالت خودش بود،توجه نکنه.
جیسونگ با رفتن هیونجین بلافاصله رو صندلیش نشست و وسایلش رو مرتب چید:دفتر و کتاب اون زنگ خودکارایه رنگی که به ترتیب می خواست ازشون استفاده کنه و برای هر درس یه هایلایت با درایه باز و آماده.
مینهو کناردست پسر رو میزش ولو شد و با بیخیالی به کاراش زل زد.این همه وسواسی بودن لازمه؟!اون پسر سنجابی دیگه زیادی از حد داشت برای چیدن اون زلم زیمبوها حساسیت به خرج میداد.
جیسونگ با شوت شدن یه دفتر پاره پوره که انگار قبلا جلدی با منگنه روش داشته ولی به خاطر شلختگی و بی توجهی صاحبش کنده شده با تعجب به مینهویی خیره شد که با پوزخند نگاش میکرد:"این چه کاری بود؟"
مینهو با نقاب خونسرد همیشگیش جواب داد:"کدوم کار؟:
+"پرت کردن دفترت و به هم زدن وسایل روی میزم."
-"آها اون دفتره...برای جزوه نویسیه.صفحات اولش جزوه های زنگ پیشه که هیون نوشته از بقیش یه علامت بزن اسم درس این زنگو بنویس ادامش بده."
جیسونگ با کمی تردید پرسید:"یعنی میگی تو دفتر جغرافیات جزوه های انگلیسیتم بنویسم؟مطمئنی صفحاتو گم نمیکنی؟چطوری میخوای برای امتحانا از روشون بخونی؟"
با ورود معلم همگی به جز مینهو بلند شدن و به معلم بی اعصابشون که از همین روز اول مشخص بود حوصلشونو نداره ادای احترام کردن.
با نشستن جیسونگ مینهو به آرومی پچ پچ کرد:"من امتحان نمیدم کله پوک برگمو با هیون عوض میکنم اون جام مینویسه.نگران اونش نباش تو فقط بنویس که میرم خونه دفترم خالی نباشه."
YOU ARE READING
𝗣𝗹𝗮𝘆 𝗕𝗼𝘆🎭
Fanfictionهمه چی از کراش ساده ی هان جیسونگ روی پلی بوی دبیرستانشون،لی مینهو شروع شد! 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆𝒔:𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈☘︎𝑯𝒚𝒖𝒏𝒍𝒊𝒙☘︎𝑪𝒉𝒂𝒏𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑹𝒆𝒂𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆☘︎𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆☘︎𝑺𝒎𝒖𝒕☘︎𝑺𝒄𝒉𝒐𝒐𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆