𝗣𝗹𝗮𝘆 𝗕𝗼𝘆🎭

𝗣𝗮𝗿𝘁 16♡

~~Smut~~

مینهو به آرومی لب هاش رو روی لب های شیرین مقابلش گذاشت و بوسه ی پراشتیاقی رو شروع کرد.به ترتیب لب بالا و پایین جیسونگ رو می مکید و دستاش شروع به فتح کردن بدن ظریف روی پاهاش کرده بودن.

جیسونگ به آرومی همراهیش می کرد و دستاش رو مابین تارهای ابریشمی مینهو به حرکت درمیاورد.صادقانه پسر کوچکتر هیچ وقت حتی توی خواب هاش هم نمی دید توی انباری قدیمی مدرسه با پسری که دو سال یواشکی روش کراش داشته همچین بوسه ی پرحرارتی رو شکل بده.

دستایه مینهو نیپل های پسر رو به بازی گرفتن و بوسه هاش به سمت گردن جیسونگ تغییر مسیر دادن.به آرومی مک می زد و رد خیسی رو از گردن پسر تا وسط سینه هاش به جا میذاشت. دندوناش برای فرو رفتن تو پوست سفید پسر التماس می کردن.مینهو به زور جلوی خودش رو گرفته بود تا هیکی ای رو گردن پسر به جا نذاره و دردسر درست نکنه.

میتونست بی قراری پسر کوچکتر رو حس کنه.طوری که جیسونگ بدنش رو منقبض کرده بود و با دستاش شونه های مینهو رو فشار میداد باعث میشد پوزخند محوی گوشه لبایه پسر بزرگتر شکل بگیره.

کنار گوش جیسونگ با نفسایه داغی لب زد:"باور کن اگه بار اولت نبود روی یکی از همین میزا خمت میکردم هان جیسونگ."

دستشو نوازش وارانه روی پهلوهایه پسر کشید:"ولی چیکار میتونم بکنم؟مهربونیم این اجازه رو بهم نمیده.البته این باعث نمیشه دفعه بعدی روی تخت خمت نکنم عزیزم."

زمزمه های درتی مینهو خجالت جیسونگ رو تشدید میکردن و باعث میشدن گونه های پسر صورتی ملایم رو رد کنه و به گوجه ی قرمزی تبدیل بشه.

دست مینهو به آرومی وارد شلوار پسر شد و روی باکسرش قرار گرفت.خیسی باکسر مهر تاییدی بر حدس مینهو بود که جیسونگ همین الانشم به اندازه کافی تحریک شده:"عا واسه ددی بی قرار شدی جیسونگی؟"

پسر کوچکتر کلمات رو گم کرده بود.به آرومی سرش رو به نشونه تایید بالا پایین کرد.

مینهو انگار چندان راضی نبود:"کلمات جیسونگ!"

ناله ای ناخواسته از دهن پسر همزمان با حرفش خارج شد:"آ-آره."

مینهو چی میشنید؟کی فکرشو میکرد این صدای بهشتی متعلق به جیسونگ خجالتی باشه؟!

خیلی ناگهانی دستش رو از پارچه مزاحم باکسر پسر رد کرد و عضو سفت شدش رو تو دستش گرفت.چشمایه پسر کوچکتر گرد شدن و نفس نفس عمیقی برای نگه داشتن صداش،زد.

مینهو دوباره میخواست اون صدا رو بشنوه.دستور داد:"جلوی صدات رو نگیر.میخوام بشنومش."

-"و-ولی اگه یکی بشنوه چی؟!"

+"الان زنگ کلاسه کسی توی راهرو نیست حتی اگرم باشه برام هیچ اهمیتی نداره.میخوای از حرفام سرپیچی کنی؟"