تقریبا یک هفته از بوسه شیرینی که داخل اتاق پرستاری رخ داده بود می گذشت.
جیسونگ بدون هیچ شکایتی به نوشتن جزوه و تکالیف مینهو ادامه می داد.این روزا کمتر وقتش رو با فلیکس و جونگین می گذروند و در عوض بیشتر اوقات یا سرگرم کارایه مربوط به مینهو بود یا سخت مشغول پیدا کردن نُت مناسب برای آهنگی که یواشکی در حال نوشتنش بود.
ایده ی این آهنگ از همون اتفاق اون روز الهام گرفته شده بود و جیسونگ واقعا دوست داشت یه روز بتونه برای خود مینهو بدون نقص بنوازتش.
همچنان که جیسونگ و فلیکس سرگرم دراماهایه مختلف خودشون بودن کسی متوجه جونگینی که این اواخر بیشتر از همیشه به فکر فرو می رفت و اغلب اوقات با گونه هایی رنگ گرفته با جر و بحث بین اون دو از افکارش به بیرون پرت می شد،نشد!
*فلش بک به شنبه هفته ی پیش*:
با لباسایه مرتبی جلوی آیینه نشسته بود و به سر و وضعش نگاه می کرد.با فکر به اینکه کمتر از یک ربع دیگه چان جلوی در خونه اشون می رسید دوباره با وسواسی سختگیرانه موهاش رو از نظر گذروند و با شونه به جون چندتارموی بی گناه که کمی سیخ وایساده بودن افتاد و بعد از مرتب کردنشون لبخندی زد.
بعد از چند دقیقه فکر کردن به اینکه اشکالی نداره عطر بزنه یا نکنه چان متوجه زیاده روی پسر توی جلسه اول کلاسشون بشه...شیشه ی عطر موردنظرش رو برداشت ولی با صدای زنگ در،هول کرده به جای چندتا پیس اونقدر به خودش عطر پاشوند که انگار حمام کرده.
با باز کردن پنجره سعی کرد هوای اتاق رو بهبود ببخشه و با احساس خفگی ای که به خاطر هجوم عطر به ریه هاش بود به سمت در رفت و با باز کردنش حتی بیشتر از قبل احساس خجالت کرد.
چان با لبخندی روی صورتش درحالی که کیفی برای حمل کتاب همراهش داشت با تیپ مردونه و معمولی ای جلوی در ایستاده بود.خبری از ظاهر رسمیش توی مدرسه نبود.تیشرت و شلوار جین ساده ای به همراه ساعت مچی کلاسیک مشکی اش استایلش رو کامل می کرد.
جونگین چشماش رو از انتخاب لباسش بست.شلوار چرم مشکی ای که رونایه توپرش رو کاملا به نمایش میذاشت و پیراهن سفید رسمی ای که دکمه های سرآستینش رو با دقت کامل بالا زده بود.سعی کرد استرسش توی صداش معلوم نشه ولی چندان موفق نبود:"س-سلام استاد بنگ.ب-بفرمایید داخل."
چان به خاطر لحن خنده دار پسر کمی از داخل لپش رو گزید تا جلوی خنده ی بی جاش رو بگیره:"سلام جونگین حالت چطوره؟خونه زیبایی دارین!"
حقیقتا مرد اغراق نکرده بود.خانه ی خانواده ی یانگ واقعا زیبا بود.
ظاهر فرانسوی خانه سلیقه ی خوب مادر جونگین رو نشون میداد.تابلوهای نقاشی فراوانی روی هر دیواری وجود داشت و رنگ های طلایی استفاده شده در هر دکوراسیون،رنگ موردعلاقه خانم یانگ رو لو میداد.چان با بو کردن عطر خوشبوی پسر با لبخند ابروهاش رو بالا داد:"کرست سیلور؟"
YOU ARE READING
𝗣𝗹𝗮𝘆 𝗕𝗼𝘆🎭
Fanfictionهمه چی از کراش ساده ی هان جیسونگ روی پلی بوی دبیرستانشون،لی مینهو شروع شد! 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆𝒔:𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈☘︎𝑯𝒚𝒖𝒏𝒍𝒊𝒙☘︎𝑪𝒉𝒂𝒏𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑹𝒆𝒂𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆☘︎𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆☘︎𝑺𝒎𝒖𝒕☘︎𝑺𝒄𝒉𝒐𝒐𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆