part.17

394 59 45
                                    

نگاه سردرگم تهیونگ به دوست همیشگی پدرش افتاد...
بی اراده پشت سرش راه افتادو نالید
-کمکش کنید عمو...لطفا

صدای دردمند تهیونگ برای کاری که میخاست انجام بده مصمم ترش کرد
جلوی درموت رئیس شورای خون اشام ها ایستاد
با حرکت سرش شعله های اتیش بی جون شدن
-چی تورو به اینجا کشونده جئون؟
اومدم از بند ۱۰۰ استفاده کنم

ابروی تهیونگ بالا پرید و با سردرگمی زمزمه کرد
(بند ۱۰۰ استفاده از رای عموم مردم برای مجازات؟ ....اینجا کسی هم طرف چانیول هست؟

درموت با پوزخند رو اعصابش به بکهیون که ریشه های امید تو چشماش دیده میشد خیره شد و بعد رو به جئون کرد
-میتونی شروعش کنی جئون جیان!

موهای مشکی و بلند جیان تو هوا باد میخورد با شروع همهمه مردم نفس عمیقی کشید
-مردم عزیز
امروز اینجا بودید تا مجازات استاد سلطنتی پارک چانیول رو ببینید
ازتون درخاستی دارم
ایا تا بحال از اموزش ایشون ناراضی بودید؟

صدای نه گفتن و زمزمه های ریز بلند شد
جیان لبخند مرموزی به درموت زد و ادامه داد
_پارک چانیول نه تنها در مورد امور دولتی بلکه راجب جادو .نژاد گرگینه ها و خون اشاما و دیگر موجودات ماورایی که در کنار ما زندگی میکنن اطلاعات زیادی داره

تصور کنین جنگی صورت بگیره و همچین مهره خاصی رو از دست داده باشیم اونوقت جی بدست اوردیم ؟
با پوزخند به چشمای خنثی و سرخ درمورت خیره شد
_بازنده بودن رو...

کم کم زمزمه مردم تبدیل به گفت و گو و جدال شد
طولی نکشید که صدای بلند مردم به گوش نمایندگان خون اشام رسید
"ما خواهان بخشش هستیم!"

درموت بالاخره عصبی شد و محکم روی میز کوبید و با نفرتی که تو چشماش موج میزد فریاد زد
_پارک چانیول بخشیده میشه اما از نمایندگان اموزشی حذف میشه و حق تدریس نخواهد داشت

شنل سیاهش رو با خشم تکون داد و جایگاهو ترک کرد
"ازت متنفرم جئون! مطمعنم یروز توهم دچار اشتباه بزرگی میشی"

********************
جونگ کوک غمگین لب زد
_جیمین همیشه میگفت اون ادمایی که همیشه شادن و لبخند روشنی دارن و پر سر و صدان
اسیب دیده ترین قلبارو دارن و برعکس لبخند شادشون غمگین ترین اشکای جهان از چشماشون ریخته

تهیونگ نفس عمیقی کشید و موهاشو بوسید
_بهش فکر نکن عزیزم ...فک کنم گاهی لازمه چیزایی که از پدرت یادمه تعریف کنم

_من ...هیچ ایده ای راجبش نداشتم ته....اما کم کم دارم به اینکه اون پدرم بوده افتخار میکنم ..راستی من چهره ام شبیه اونه؟

تو چشمای آبیش خیره شد و خندید
_راستش فک کنم اندام ورزیده و صورت کشیده اتو و لبای خوشگلتو از پدرت به ارث بردی اما.....چشمای آبیت

Blue SideHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin