part 9

263 43 11
                                    

جیمین با شونه های به پایین خم شده رفت و یونگی همراه با اون روی زمین سقوط کرد و اشک های مروارید مانندش روی پارکت های چوبی سقوط می کردند . چقدر حس بدی داشت جیمین اولین نفری بود که به یونگی بها داده بود بهش کمک می کرد و نگرانش می شد چیزی که پنج سال ازش محروم بود اینها رو دوست داشت ولی خب محبت های زیادی و وسواس گونه جیمین باعث می شد که فکر کنه یه دختره وگرنه کی به یه پسر ۱۷ ساله میگه که وسایلایی که بیشتر از دو کیلو هستنو تنهایی برنداره؟؟ و این وسط عذاب وجدان شدیدی گرفته بود کاش بهش نمی گفت که بهش هیچ حسی نداره.

دست از فکر کردن به جیمین برداشت و اشکاش رو پاک کرد چیزی بود که اتفاق افتاده بود و نشستن و گریه کردن جیمین رو خوشحال نمی کرد یا اونو بر نمی گردوند و بهتر بود که بره سراغ کاراش تا ایندفعه بهونه جدیدی دست تهیونگ نده  بلند شد و همزمان جونگ کوک در رو باز کرد و وارد شد و چشم یونگی به هیکل خوش فرم جونگ کوک افتاد که تیشرت نازکی پوشیده بود و سیکس پک هاش قابل دیدن بود یونگی یه لحظه آرزو کرد که کاش میتونست مثل جونگ کوک اونقد خوش هیکل و خفن باشه ولی سرش رو از این افکارش که تو اندام جونگ کوک خلاصه میشد تکون داد و به طرف جونگ کوک رفت تا یکمی از وسایل رو از دستش بگیره و کمکش کنه رفت جلوی جونگ کوک و همراه با لبخندی دستش رو دراز کرد جونگ کوک هم لبخندی زد و وسایلایی که توی یه دستش بود رو به دست دیگه اش داد و با دست آزادش دست یونگی رو گرفت و این لحظه یونگی بود که متعجب به جونگ کوک نگاه کرد

-یاااا جونگ کوکا من دستت رو چیکار دارم وسایل رو بده میخوام کمکت کنم .

#نمیخواد این وظیفه منه تو برو به کارای خودت برس .

و دست یونگی رو محکمتر گرفت و اونو به دنبالش تا آشپزخونه کشوند .

یونگی پیشبند و دستکش ها رو برداشت و شروع به ظرف شستن کرد و جونگ کوک هم پیش تهیونگ رفت.

در رو زد و با اجازه تهیونگ وارد شد و کنار تهیونگ روی کاناپه نشست.

+خب کوکی راجب یونگی چه اطلاعاتی بدست آوردی؟

#یونگی تمام مدت تو عمارت بود ولی هر ازگاهی بیرون می رفت و به بنگاه املاک اینچون (فرضی است فداتون شم)سر می زد .

+تو اون بنگاه دنبال چی بود؟

#ظاهرا توی محله ای به اسم هان که محله ای زاغه نشینه و   اکثرا ادمای معتاد و هرزه که پول و اعتبار درست و حسابی ندارن اونجا زندگی می کنند دنبال خونه ای هست که خیلی قدیمیه انگار اونجا رو میخواد اجاره کنه یا اگه توان مالیشو داشت بخره .

+نمیدونی هدفش از خریدن اون خونه چیه؟

#فقط اینو میدونم که اونجا خونه ای هست که قبلا زندگی می کرده و الان سعی داره از پدرش اونجا رو اجاره کنه یا بخره .

my heroWhere stories live. Discover now