part 14

204 38 11
                                    

-یونگیا درسته باهات بدرفتاری می کردم قبلا و خیلی اذیتت کردم و تمام تلاشمو کردم تا اخراجت کنم ولی باور کن الان اصلا راضی نیستم حتی از جلوی چشمام دور شی من باهات یه شوخی کردم و تو هم ترسیدی و اتفاقی ابو ریختی روی من باور کن حتی اگه عمدی هم میریختی من هیچ مشکلی نداشتم خب؟

یونگی صورتش رو به پیرهن تهیونگ مالید با صدای گرفته ای گفت : یعنی الان واقعا هر اتفاقی هم بیفته اخراجم نمیکنی؟ (اگه یادتون باشه تو بغل تهیونگه هنوز)

+هر اتفاقی که نه اگه از اعتمادم سواستفاده نکنی اخراجت نمی کنم .

یونگی خنده ی از ته دلی کرد و از بغل تهیونگ بیرون اومد .

-قول میدم .

+یونگیا یه سوال بپرسم؟

-بپرس

+ببین من قصدم فضولی نیستا ولی میدونم که میدونی یه مدت داشتم تعقیبت می کردم ولی میشه بگی اون خونه متروکه که میرفتی کجا بود؟

-میشه نگم ؟

+عا...اره...معلومه که میشه پس ولش کن . راستش امروز رو برات مرخصی رد کردم که باهم بریم خرید .

-خرید چی؟

+میخوام ببینم برای تولد بابام چی بخرم.

-خب تنهایی برو .

+یاااا خب دوست دارم با تو برم .

تهیونگ برای اثر گذاری بیشتر لباشو غنچه کرد و مظلوم مظلوم به یونگی نگاه کرد که یونگی رسما قلبش ریخت اخه مگه میشه یه ادم در حین هات و ددی بودن کیوتم باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

-عاااا...ب..باشه...صورتتو..اونجوری...نکن.

+چیه دلت برام میره؟

- نه چرا باید دلم برای تو بره؟

+چون خر کیوت شدم ؟

+خیر تو فقط یه ادم گنده سیکس پک دار زشتی .

تهیونگ خنده ای کرد و گفت : وایسا ببینم تو سیکس پک هامو کی دیدی؟

-ها؟ خب روز اول که از حموم بیرون اومدی و لخت جلو من بودی .

تهیونگ خنده ای از لحن حق به جانب یونگی کرد و گفت: وای توی خیلی مودی هستی یونگیا .

یونگی هم خندید و یه لحظه جدی شد و گفت: چرا نزاشتی جیمین هیونگ و من باهم دوست باشیم؟

تهیونگ یکهو از خندیدن دست کشید و با لحن غمگینی گفت : خب جیمین رو من خیلی دوست دارم و منو اون از بچگی باهم بودیم راستشو بخوای اون وقتا که دیدم جیمین عاشقت شده ترسیدم که توهم مثل جیا باشی و اخرش جیمینو ول کنی و دردی که من کشیدم رو جیمین هم تحمل کنه برای همین خواستم از هم دورتون کنم .

-پس الان که فهمیدی من مثل جیا نیستم یعنی میتونم دوباره با جیمین هیونگ دوست باشم؟

+دوست که آره ولی لطفا عاشقش نشو !

-چرا؟بازم بهم اعتماد نداری نه؟

+اعتماد که دارم ولی دلیلشو بزودی میفهمی .

-باشه پس . پاشو حاضر شو که بریم .

+اوکی .

یونگی با خوشحالی برای رفتن به خرید از پله ها دوتا دوتا پاین اومد و با سرعت نور خودشو به اتاق کوچیکش رسوند .

در کمد کوچیکش رو باز کرد و باز هم با دیدن لباسای کهنش بادش خالی شد .

باز هم یه بلوز نازک به رنگ زرد برداشت با یه شلوار لی آبی (دقت کردید چقدر زرد به یونگی با موهای سیاه میاد؟) اونا رو پوشید و با انگشتش موهاش رو مرتب کرد و بدو بدو به طرف حیاط رفت که دید تهیونگ همونطور اونجا وایساده به تیشرت آبی رنگش با شلوار جین سفیدش خیلی بهش میومد و یونگی برای بار هزارم قلبش برای تهیونگ تند زد .

+یونگیا بیا بریم .

-باشه.

+لیمویی خیلی بهت میاد .

-ها؟

+رنگ لیمویی بهت خیلی میاد .

-عا ممنون .

#یااااااااااا تهیونگاااااااااا.

با صدای جونگ کوک هر دو به عقب برگشتند . یونگی با دیدن جونگ کوک با تیشرت سفید که تنش بود و موهای خیس از عرقش و قفسه سینه عضله ایش که از زیر تیشرت معلوم بود برای بار خودشم نمیدونه چندم به جونگ کوک غبطه خورد . ولی در آن لحظه بدو بدو به طرف کوک رفت و خودشو تو بغلش انداخت : یااااا بانی عضله ای من ! دلم برات تنگ شده بود کجا بودی؟

#ببخشید پیشی کوچولو منم دلم برات تنگ شده بود مرخصی گرفته بودم تا برم خانواده ام رو ببینم .

تهیونگ با دیدن اون دوتا که کم مونده بود از شوک پس بیفته با خودش گفت : یعنی چی مثلا؟ اینا کی اینقد صمیمی شدن؟ چرا یونگی باید بره بپره بغل کوک؟ چرا نباید بغل من بپره ؟

با فکری که تهیونگ به سرش زد نیشخندی شیطانی زد و بدو بدو به طرف اون دو تا رفت و هر دوشون رو به زور بغل کرد : هی کوکی اونجا خوش گذشت ؟

#یا تهیونگ این یونگی بیچاره رو خفه کردی . بعله خوش هم گذشت .

یونگی که به زور بین جونگ کوک و تهیونگ نفس می کشید سرش رو به عنوان تایید تکون داد .

تهیونگ هر دوی اونها رو ول کرد و رو به جونگ کوک پرسید : خب جونگو کاری داشتی؟

#عاممم نه فقط خواستم اعلام حضور کنم و بگم که برگشتم .

+خوش برگشتی فرزندم . حالا هم یونگی بیا بریم الان دیر میشه. خدافظ جونگو

-امم...باشه خداحافظ کوکی .

# خداحافظ پسرا .

######################################
میدونم کم شد عذر میخوام ولی باور کنید اصن انقد تو این هفته سرم شلوغ بود و اینا که اینم بزور نوشتم .

راستی من به احتمال ۹۰ درصد سد اند خواهم کرد فیک را نظرتون چیه؟

my heroWhere stories live. Discover now