بعد از دو روز به رابین تکست دادم. خودمم نمیدونم چرا انقدر طولش دادم، ولی انگار منتظر بودم که حوصلم زیادی سر بره.
و این اتفاق افتاد. چهارمین روزی که تو مدوک بودم داشتم دیوونه میشدم و به در و دیوار زل زده بودم. پس به رابین پیام دادم.
+ سلام رابین.
- سلام. تو کی ای؟
+ اشلی.
- من اشلی نمیشناسم.
+ اوه، فکنم اسممو هیچوقت بهت نگفتم.
- من تو مهمونی یا جایی باهات لاس زدم؟با دیدن اخرین پیامش دهنم باز موند. اشلی اسم دختره نه؟ یعنی.. من هیچ پسری به اسم اشلی ندیدم. چرا رابین باید با یه دختر لاس بزنه. و جدا از این.. لاس زدن با هرکس که میبینه انقدر واسش عادیه؟
+ اوه نه. من دو روز پیش از تو یه دسته گل خریدم. لاوندر؟
- لوندر.
+ همون.
- چه باحال.
+ چی؟
- حدس نمیزدم اسمت اشلی باشه.
+ پس حدس میزدی اسمم چی باشه؟
- چمیدونم. یه چیزی مثل سارا.ناخودآگاه به صفحه ی چت خیره شدم و لبخند زدم. و وقتی متوجه شدم سریع لبخندمو خوردم. وات د فاک ؟
—————
اشلی هنوز با لزبینا کنار نیومده بهش وقت بدین :)😭😂
شخصیت مورد علاقتون تا اینجا کیه؟
ESTÁS LEYENDO
summer in meduk [lesbian]
Romanceاشلی به تازگی مادرش رو از دست داده و بیرون رفتن از خونه آخرین کاریه که میخواد انجام بده. ولی به اصرار پدرش، مجبور میشه برای تابستون به مدوک بره. جایی که دختر عمش زندگی میکنه. اول از مدوک متنفره. ولی آشنایی به دختری به نام رابین، باعث میشه اون مدوک ر...