○|im gonna paly with kid|○

82 28 18
                                    

CHANYEOL VR:

صبح مثل همیشه از خواب بیدار شدم
طبق برنامه ام رفتم حموم و صبحونه خوردم و سر وقت اماده بودم

ولی وقتی اومدم بیرون با بکهیون و سهون و لوهان که پلاس شده بودن و خوابیده بودن مواجه شدم به سمت آشپزخونه رفتم و یک پارچ آب پر کردم
بعد به سمت سهون رفتم و کل آب رو یه وری خالی کردم روش و صداش یه وری بلند شد

¤ یخخخخخخخ زدمممم

سریع از جا پرید و دست هاش رو دور خودش پیچید
با صدای جیغ اون لوهان و بک از خواب پریدن
منم که موقعیت رو به دست اوردم با صدای بلند اعلام کردم

○ ده دقیقه اگر پایین نباشید می رم

همه به هم نگاه کردن و یهویی به سمت اتاق هجوم بردن
منم یک لبخند راضی زدم و کلید رو برداشتم و رفتم توی پارکینگ
وقتی ماشین رو روشن کردم اون ها رو دیدم که دارن میدوئن سمت ماشین
سهون داشت توی راهش شلوارش رو درست میکرد و بکهیون داشت سعی میکرد هودی رو بالای لباسش بپوشه و لوهان موقع دویدن کفشش رو درست میکرد
و بعد از‌چند ثانیه همه پریدن داخل ماشین

من با رضایت کامل وقتی مطمئن شدم که نشستن ماشین رو روشن کردم و حرکت کردم

امروز خیلی کار دارم مخصوصا که یچه ها قرار بود بیان و از بیمارستان بازدید کنن
بالاخره راه رو طی کردیم و به بیمارستان رسیدیم

طبق معمول ماشین رو پارک کردم و وارد بیمارستان شدیم

رفتم توی اتاق رختکن و شروع کردم به دراوردن لباس هام
بکهیون بغلم کارش تموم شد و داشت میرفت ولی وقتی دستش رو گرفتم ایستاد

○ نگاه کن چی میگم امروز بچه های مدرسه ای میان ازت خواهش میکنم کاری نکن باشه؟!

اون با اخم به صورتم زل زد

° یک جوری میگی انگار من تمام روز رو در حال گند زدنم

○ نیستی ؟!

با عصبانیت دستش رو از دستم کشید و روش رو گرفت و از‌ اتاق رفت بیرون

با هوفی منم پشت سرش اومدم بیرون

اون ها منتظر بودن همه رسیده بودن و منتظر ما بودن من نفس عمیقی‌کشیدم

دست بک که بغل دستم بود رو کشیدم طرف خودم

○ بک یک دور میزنیمشون و بعد دکشون میکنم

° باشه خیلی خب‌ شیش سال پزشکی خوندن خیلی سخته یک روزی تموم میشه میره

○ اره ولی بیخوابی و کشیک داره و کلی استرس داره بیا همه این ها رو بهشون بگیم

° اینطوری نگو گناه دارن

○ گناه دارن؟!

° اره دیگه

○ کیا رو میگی ؟!

SOMEONE  SAVE PARK FROM HIS NEIGHBOR Where stories live. Discover now