○|WHAT IM DOING|○

102 27 25
                                    

BEKHYUN VR :

امروز داشت خوب پیش میرفت ؛ بعد از اون قرارداد واقعا حس و حال خوبی داشتم غافل از اینکه قراره بعدش دهنم رو سرویس کنن

درسته من بیون بکهیون به اشتباه خودم اعتراف کردم و تقاضای برگشت دارم
وقتی مذاکره من و چانیول تموم شد با خوشحالی نسبت به قرارداد وارد سالن شدم
ولی به محض اینکه پاهام رو گذاشتم توی سالن اول از همه کریس بهم حمله کرد
البته باید بگم یک چیز فراتر از حمله یک بازجویی از نوع حرفه ای ؛ دقیقا مثل وقتی که از مجرم توی بازداشتگاه حرف می کشن

● بکهیون صبر کن باید باهات صحبت کنم

با همین یک جمله دیگه نیازی به فکر کردن به اتفاقی که قراره بعدش بیفته نبود
مورد عنایت کریس قرار گرفتم و البته اسم مناسبش گروگان گیریه تا بازجویی

● بکهیون واقعا با چانیول رابطه داری؟!

سعی می کردم تا جایی که ممکنه توی چشم هاش نگاه نکنم چون محض رضای فاک اون خیلی بد نگاه میکنه

° فکر نکنم باید بابتش به تو توضیحی بدم

خودمم از حرفی که زدم پشیمون شدم
فقط دلم میخواست سریع از ادامه دادن این بحث فراز کنم و نتونه ازم حرف بکشه

سریع نگاهم رو طرف اون سمت دادم و چانیول رو دیدم که داشت با یک مردی که ظاهرا بابای یکی از مریض ها بود حرف میزد
و از اونجایی که تنها فرصتم بود که از کریس فرار کنم بدون توجه به نگاه های متعجب کریس به سمت چانیول رفتم و بازوش رو گرفتم
وقتی بازوی چانیول رو گرفتم اول با تعجب سرش رو برگردوند ولی در عرض چند دقیقه از اول سرش دو طرف اون آقایی که الان داشت با تعجب نگاهمون میکرد برگردوند
حتما چیزی نگفته چون میدونه که از روی خوشی نمیام بازوش رو بگیرم

○ حالشون بهتر میشه فقط کافیه دارو ها رو سر ساعت بخورن و هر هفته برای چکاب حاضر بشن اگر همینطور خوب ادامه پیدا کنه دیگه میتونه استفاده از دارو رو قطع کنه

~ ممنون آقای پارک پس با اجازه من مرخص بشم

و بعد سرش رو خم کرد و به سمتی رفت

چانیول بدون اینکه دستم رو پس بزنه به سمت یک اتاق رفت و در اون رو بست

○ چیزی شده بک؟!

° نه فقط کریس داشت نگاه میکرد

چانیول به دور و برش نگاه کرد و از اول نگاهش رو به نگاهم وصل کرد
چیزی نمی گفت و فقط نگاهم میکرد ؛ و با همین کارش یک چیزی رو توی قلبم تکون میداد
هیچوقت این نگاه عادی و مهربون چانیول رو ندیده بودم همیشه با عصبانیت و پوکر طور نگاهم میکرد
من واقعا به این نگاهش عادت نمیکنم ؛ از همین الان کار رو برای من سخت تر کرد

○ بک این تقصیر منه که مجبور واقعا متاسفم هر وقت به کمک نیاز داشتی میتونی من رو پیدا کنی ؛ اگر‌کسی تو رو تحت فشار گذاشت حتما بهم بگو

SOMEONE  SAVE PARK FROM HIS NEIGHBOR Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora