CHANYEOL VR :کارمون تموم شده بود
رفتم توی رختکن و لباس هام رو درآوردم تا عوض کنمبکهیون
با اومدن اسمش توی ذهنم یادش افتادم
اصلا کجاس؟! یقه لباسم رو درست کردم و کیفم رو برداشتم و از اتاق رختکن اومدم بیرونرفتم مستقیم به سمت میز پذیرش
○ شما بکهیون رو ندیدید؟!
خانم منشی همینطور که ادامسش رو می جویید سرش رو بی حوصله بلند کرد و به در خروجی اشاره کرد
بهش چشم غره رفتم و به سمت در خروجی رفتم
وقتی رسیدم بیرون بکهیون رو دیدم
خواستم به سمتش برم که یک مرد با قهوه توی دستش به سمت بکهیون اومدمزاحمه؟! خواستم به سمتش برم که برخلاف چیزی که فکر می کردم بکهیون با خوشحالی و یک لبخند بزرگ قهوه رو از دستش گرفت
ناخودآگاه اخم کردم
درسته که با هم رابطه ای نداریم ولی باز باید سر قولش بمونه اگر کسی ازش عکس بگیره برای من بد تموم میشه
اره به خاطر کارهبا قدم های بلند به سمتش رفتم
BEKHYUN VR:
قهوه رو مثل همیشه گرم گرفته بود
با خنده قهوه رو از دستش گرفتم ، سنگینی نگاه کسی رو حس کردم ولی بیخیال شدم
احتمالا باز یکی از اون فن هاس که توییت میزنهفن های چانیول واقعا عجیبن
ارت هایی از ما ساخته بودن که وقتی نگاهشون میکردم سرخ میشدمالبته نه اینکه خوشم بیاد ولی احساس میکردم چیزی ته قلبم رو قلقلک میده یا شایدم معدم بود و باز پریود شدم ولی بیخیال
با احساس حلقه شدن دستی دور کمرم برگشتم عقب و با چانیول که داشت چپ چپ به بابام نگاه میکرد رو به رو شدم
وقتی نگاهش بهم افتاد سرد و یخ به نظر میرسید
انگار که دلش میخواست سرم داد بزنه ولی منتظر یک فرصت مناسب بودنمیدونم چرا ولی تنها ریکشنی که تونستم نشون بدم یک لبخند ملیح بود چون نمیدونم باز چیکار کردم که اینطوری داره من رو نگاه میکنه
میتونستم نگاه شوکه بابام رو حس کنم ولی نمیخواستم به روی خودم بیارم
_ بکهیون ؟! نمیخوای معرفی کنی؟!
° دوستمه
با بدبختی گفتم و نمیدونم بابام از ماجرا خبر داره یا نه
○ دوست پسرشم
با شوک برگشتم طرف چانیول و اونم با نگاه های بدی با بابام چشم توی چشم شده بود
° چانیول بابامه
وقتی این جمله رو گفتم حلقه دست های چانیول دور کمرم شل شد انگار که توی شوک عمیقی رفته باشه
YOU ARE READING
SOMEONE SAVE PARK FROM HIS NEIGHBOR
Random🏩 پارک چانیول دکتری که زندگیش رو در خوشی و آرامش میگذرونه و کسی مزاحم اون نمیشه 💉 🏨 کسی که حرفه ای ترین توی کار خودشه و هیچکس حریف اون نمیشه🧬 🏥 ولی با ورود همسایه جدیدش به اون ساختمان همه چیز به هم می ریزه 🧫 🐾 چه اتفاقاتی بین پارک و همسایه ج...