○|a drunks person|○

73 28 5
                                    


BEKHYUN VR :

فکر نمی‌کردم مامان چانیول اینطوری باشه
قرار شد تا پارک رو به رو پیاده روی کنیم و خانم پارک  نود درصدش رو داشت حرکات موزون میرفت و با رقص کل راه رو طی کرد

نگاه همه مردم روی ما بود ولی من واقعا داشتم از این لحظه ها لذت میبردم
طوری که توی این سن خوشحاله و داره مثل جوون ها زندگی میکنه و اصلا به سنش فکر نمیکنه

من اون رو توی تموم راه همراهی کردم و من و خانم پارک قر ریز میدادیم و راه رو طی میکردیم
با خنده دست های من رو گرفت و من رو به ادامه دادن رقصم مجبور کرد

منم با خنده همراهیش کردم

بالاخره به پارک رسیدیم
از شدت خستگی دیگه نایی توی بدنم نبود و از یو طرف دیگه کلا خون رو یادم رفته بود
خیلی خیلی احساس بدی از ناحیه پایین دارم

خانم پارک که من رو دید که روی صندلی پارک پلاس شدم دست هام رو گرفت و من رو کشون کشون بلند کرد

~ تو یکی حق نداری وقتی با من میای بیرون دراز بکشی فکر کردی اجازه می‌دم؟!

با خنده حرف هاش رو گفت و من رو به خنده انداخت
با خنده سعی کردم برگردم سر جام ولی اون یکی از دست هام رو سفت چسبیده بود
خودم رو روب عقب پرت کردم و با بیچارگی کامل به سمت خانم پارک گفتم " یک دقیقه "

ولی با بشکنی که اون از باسن من گرفت سه متر پریدم هوا
خانم پارک با تعجب بهم خیره شد

~ باسنت چرا اینقدر سفته!؟
نکنه تو نوار رو که به چانیول دادم رو گذاشتی

خیلی خب بک این دیگه برای تو اخر خط بود با کل ابروت خداحافظی کن

~ پس IMS داری
مگه نه؟!

من با تعجب به خانم پارک که معلوم نیست چطور این ها رو بلده خیره شدم 

° ولی شما___

~ من برای چانیول همه درس هاش رو توضیح میدادم وگرنه خیال درس خوندن نداشت

بعد با غرور سینه اش صاف کرد و با افتخار گفت

~ من رسما یک دکترم

وقتی دید که چطور سرم رو پایین انداختم دستش رو روی شونم گذاشت و با لحن مادرانه ای بهم گفت

~ نگران نباش بک چیزی نیست منم اینطوری ام

بعد هم خندید و دستش رو دور گردنم انداخت و من رو به خودش چسبوند

احساس راحتی بیشتری پیدا کردم

~ رسیدیم بکی

با تعجب به بار فضا باز جلوم نگاه کردم

° میخواید الکل بخورید ؟!

اون با سر تکون دادن "اره " رو بهم گفت و به سمت یکی از صندلی ها رفت
منم سریع پشت سرش رفتم و روی صندلی بغلش نشستم

SOMEONE  SAVE PARK FROM HIS NEIGHBOR Where stories live. Discover now