○|PARK FAMILY|○

84 27 6
                                    


بعد از اون ماجرا چانیول کل راه سرم غر زد
و لوهان به محض شنیدن خبر زنگ زد و داشت پشت تلفون از احمق بودن من از خنده عر میزد

خیلی خب من احمق و همه شماها عاقل هستید ولی دلیل اینکه ؛ بالاخره برگشتم به خونه ی خودم و الان دیگه پارک چانیول هم توی خونه خودشه
بالاخره میتونم یک چند دقیقه ای رو بدون دردسر راحت برای خودم داشته باشم

روی مبل لم داده بودم و به تلفزیون که داشت برنامه من و چانیول که کاپل طلایی بود رو نشون میداد
خبر اومده بود که رنکینگ برنامه بعد از برنامه من و چان به بالاترین حد ممکن رسیده

امروز یک روز بهشتی برای من به حساب میاد
فردا سر کار نمی رم ؛ فردا نوبت شیفت سوهو و کریسه و من تونستم نوبت صبح رو مرخصی بگیرم

با بلند شدن صدای زنگ به زور خودم رو از مبل عزیزم بلند کردم
آخه کدوم احمقی به جز من این وقت شب بیداره ؟!
در رو باز کردم و با قیافه مثل همیشه هندسام چانیول رو به رو شدم

صبر کن !!! شت !!! خودت رو نگه دار بک

You gonna act like you are fucking street

گول قیافه جذابش رو نخور بیون

سعی کردم بی خیال باشم و به چانیولی که تیپ زده مرز های جذاب بودن رو رد کرده بی توجه باشم

○ امممم...بببخشید این وقت شب بیدارت کردم 
ولی مامان بابام الان هواپیماشون نشست روی زمین میتونی بری توی خونه بمونی تا بیام ؟!

اول هنگ بودم ولی چطور یادم رفت؟!
من باید از یک صد بزرگ بگذرم اونم از خانواده پارک ها

○ بک اینجایی؟!

از خیال خودم در اومدم و سرم رو به نشونه مثبت تکون دادم

○ خیلی خب بیا این کلید ها رو بگیر

کلید ها رو هول هولکی ازش گرفتم و اونم نگاه خیلی ممنونم بهم کرد و داشت میرفت که یه ویس ایستاد و برگشت به سمتم

○ بک فقط اینکه اگر باهات حرف زدن اصلا خود سر جواب نده من جوابشون رو میدم تو فقط سعی کن تا برن باهاشون بسازی

باشه ای زیر لب گفتم و چانیول با شندینش روش رو ازم گرفت و به سمت آسانسور رفت و بعد از چند دقیقه دیگه اونجا نبود

من به سمت خونه چانیول رفتم و کلید رو انداختم توی در و بازش کردم
خونه خیلی تمیز تر از قبل شده بود و بوی خیلی خوبی توی فضا پیچیده شده بود
پنجره ها رو باز کرده بود و هوای سردی توی خونه می پیچید
روی میز پر از میوه و تنقلات بود

پس پارک چانیول تو جلوی مامانت اینا فقط ادای آدم های خوب رو در میاری

لبخند خبیثی روی صورتم اومد ولی با به یاد آوردن حرف های چند دقیقه پیش چانیول لبخند از روی لبم رفت
بک فقط اینکه اگر باهات حرف زدن اصلا خود سر جواب نده من جوابشون رو میدم تو فقط سعی کن تا برن باهاشون بسازی

SOMEONE  SAVE PARK FROM HIS NEIGHBOR Donde viven las historias. Descúbrelo ahora