○|you want bekhyun|○

89 23 13
                                    


CHANYEOL VR:

به سمت کانتور رفتم و خیلی مختصر از منشی پرسیدم

○ مریض اتاق چند ؟!

اونم اول بهم زل زد و همینطوری که ادامسش رو میجویید شماره اتاق گفت

~ اتاق شماره ۲۰

منم سریع روم رو ازش گرفتم و به سمت اتاق راه افتادم و به بکی که روی صندلی لم داده بود اشاره کردم تا دنبالم بیاد

رفتیم داخل اتاق و در رو باز کردم
با آقایی که چره اش خیلی آشنا بود رو به رو شدم که داشت اه و اوه میکرد و پسرش
اون همون ؟!

با قدم های آرومی به سمتش رفتم و با صدای بلندی اعلام کردم

○ فکر کنم شما رو قبلا دیدم

° همون آقایی که اون روز تو رو زده

بکهیون زیر لب گفت و من برگشتم طرفش و چشم غره بدی بهش رفتم

○ شانس آورد نزدمش

بکهیون که هول کرده بود برگشت طرف اون بچه هه

° چطوری کوچولو

اون بچه که سرش مثل معمول توی گوشی بود زیر لب سلام گفت و توجهی به بک نکرد

خیلی بی حوصله ازش پرسیدم

○ مشکلتون چیه

اون من رو ندیده گرفت و سرش رو به طرف بک برد

~ خیلی درد دارم آقای دکتر

بکهیون بعد از گفتن اهایی باز برگشت طرف من

° بدنش درد میکنه آقای دکتر

منم با حرص به بکهیون گفتم

○ خودم شنیدم

بعد دستگاه هولتر قلب رو از دور گردنم دراوردم و توی گوش هام گذاشتم و شروع به چک کردن ضربان قلبش شدم ولی توی طول تمام وقت معاینه چشم هاش روی بکهیون بود

بکهیون رو زیر چشم نگاه کردم
بالای اون پسر ایستاده بود و داشت داخل گوشیش رو نگاه میکرد

بیخیال عقب کشیدم

○ سرتون که درد نمیکنه؟

مرده همینطور که داشت بکهیون رو نگاه میکرد زیر لب "نه " گفت

○ معده تون ورم نکرده ؟!

باز هم زیر لب نه گفت و چشم هاش در حال قورت دادن بکهیون بود
باز هم زیر چشمی به بکهیون نگاه کردم داشت به بچه غر میزد " نباید این رو اینجا بزاری " داشت برای بازی سر بچه دعوا میکرد !؟

با پوزخند برگشتم و چپ چپ به مرد زیر دستم نگاه کردم ؛ همینطور که چشم هاش روی بکهیون بود گفت

~ خیلی درد دارم

من که دیگه خسته شده بود با صدای بلندی گفتم

SOMEONE  SAVE PARK FROM HIS NEIGHBOR Where stories live. Discover now