CHANYEOL VR:به سمت کانتور رفتم و خیلی مختصر از منشی پرسیدم
○ مریض اتاق چند ؟!
اونم اول بهم زل زد و همینطوری که ادامسش رو میجویید شماره اتاق گفت
~ اتاق شماره ۲۰
منم سریع روم رو ازش گرفتم و به سمت اتاق راه افتادم و به بکی که روی صندلی لم داده بود اشاره کردم تا دنبالم بیاد
رفتیم داخل اتاق و در رو باز کردم
با آقایی که چره اش خیلی آشنا بود رو به رو شدم که داشت اه و اوه میکرد و پسرش
اون همون ؟!با قدم های آرومی به سمتش رفتم و با صدای بلندی اعلام کردم
○ فکر کنم شما رو قبلا دیدم
° همون آقایی که اون روز تو رو زده
بکهیون زیر لب گفت و من برگشتم طرفش و چشم غره بدی بهش رفتم
○ شانس آورد نزدمش
بکهیون که هول کرده بود برگشت طرف اون بچه هه
° چطوری کوچولو
اون بچه که سرش مثل معمول توی گوشی بود زیر لب سلام گفت و توجهی به بک نکرد
خیلی بی حوصله ازش پرسیدم
○ مشکلتون چیه
اون من رو ندیده گرفت و سرش رو به طرف بک برد
~ خیلی درد دارم آقای دکتر
بکهیون بعد از گفتن اهایی باز برگشت طرف من
° بدنش درد میکنه آقای دکتر
منم با حرص به بکهیون گفتم
○ خودم شنیدم
بعد دستگاه هولتر قلب رو از دور گردنم دراوردم و توی گوش هام گذاشتم و شروع به چک کردن ضربان قلبش شدم ولی توی طول تمام وقت معاینه چشم هاش روی بکهیون بود
بکهیون رو زیر چشم نگاه کردم
بالای اون پسر ایستاده بود و داشت داخل گوشیش رو نگاه میکردبیخیال عقب کشیدم
○ سرتون که درد نمیکنه؟
مرده همینطور که داشت بکهیون رو نگاه میکرد زیر لب "نه " گفت
○ معده تون ورم نکرده ؟!
باز هم زیر لب نه گفت و چشم هاش در حال قورت دادن بکهیون بود
باز هم زیر چشمی به بکهیون نگاه کردم داشت به بچه غر میزد " نباید این رو اینجا بزاری " داشت برای بازی سر بچه دعوا میکرد !؟با پوزخند برگشتم و چپ چپ به مرد زیر دستم نگاه کردم ؛ همینطور که چشم هاش روی بکهیون بود گفت
~ خیلی درد دارم
من که دیگه خسته شده بود با صدای بلندی گفتم
YOU ARE READING
SOMEONE SAVE PARK FROM HIS NEIGHBOR
Random🏩 پارک چانیول دکتری که زندگیش رو در خوشی و آرامش میگذرونه و کسی مزاحم اون نمیشه 💉 🏨 کسی که حرفه ای ترین توی کار خودشه و هیچکس حریف اون نمیشه🧬 🏥 ولی با ورود همسایه جدیدش به اون ساختمان همه چیز به هم می ریزه 🧫 🐾 چه اتفاقاتی بین پارک و همسایه ج...